سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی |  پست الکترونیک
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن

امام سجاد(ع)فرمود:

امیرمومنان علی ابن ابی طالب(ع)برمنبرکوفه فرمود:ای مردم..ازرسول خدا(ص)برای من ده خصلت به جای مانده است که برای من ازآنچه خورشیدبرآن طلوع کندمحبوبتراست.رسول خدابه من فرمودند:ای علی،،

تودردنیاوآخرت برادرمن هستی.درروزقیامت درنزدخداوندجبارتونزدیکترین آفریدگان به منی.منزل تودربهشت رروبروی من است چنانکه منزل برادران دینی روبروی هم است.تووارث ووصی من پس ازمن دروعده هاوکارم هستی.5-توحافظ خانواده ام درهنگام غیبتم6-پیشوای امتم بعدازمن می باشی.عدالت رادرمیان مردم برپامی داری.تودوست من ودوست من دوست خداست.دشمن تودشمن من ودشمن من دشمن خداست.





      

امام صادق(ع):هنگامی که انسان به نمازایستاد،رحمت خداازآسمان براونازل می شودوملایکه اطرافش رااحاطه می کنندوفرشته ای میگوید:اگراین نمازگزارارزش نمازرامی دانست هیچگاه ازنمازمنصرف نمی شد(اصول کافی،ج3،ص265)

تکیل نمازواجب بانمازمستحبی:

نمازی که بنده بجامیاورد،گاهی نصف،گاهی یک سوم،گاهی یک چهارم،.گاهی یک پنجم آن بالابرده میشود،زیرابالابرده نمیشودمگرآن نمازی که باحضورقلب باشد،مردم ماموربه انجام نمازهای مستحب شده اندتانقصنمازهای واجب آنان توسط مستحبات جبران شود.(بحارالانوار،ج87،ص28)

نمازدرسراسرقرآن:

دربزرگترین سوره قرآن که سوره بقره است،سخن ازنمازاست«یقیمون الصلواه»متقین نمازبه پامیدارند.درکوچکترین سوره قرآن نیزازنمازیادشده است«فصل لربک وانحر»اکنون که مابه توکوثروخیرزیاددادیم پس برای پروردگارت نمازبخوان وشتری نحرنما.

هم دراولین سوره ای که نازل شدنمازاست وهم درآخرین سوره قرآن نمازمطرح است.(یکصدوچهارده نکته درباره نماز تالیف استادقرایتی)





      



در آغاز به ذکر چند نکته می‌پردازیم:
نکتة اول: تعریف دجال
دجال در لغت دَجَل به معنای روکش نمودن یک شئ است که باطن آن کم‌ارزشباشد ولی روی‌ آن زرق و برق داده یا طلاکاری کنند بنابراین وقتی دجال رابرای کسی بکار می‌برند یعنی‌ آن شخص منافق، دروغگو و فریبنده است[1]البته معانی متعددی که گاه به ده معنا می‌رسد برای این واژه ذکر شده است، که به عنوان نمونه به یکی از آنها اشاره شد.
نکتة دوم: پیشینة دجال:
تاریخچه دجال به قبل از اسلام برمی‌گردد در کتاب انجیل نام دجال نیز بهمیان آمده است از آیات انجیل استفاده می‌شود که دجال به معنای دروغگو وگمراه کننده است و چنین استفاده می‌شود که داستان خروج دجال و زنده بودنشدر آن زمان هم در بین نصاری شایع بوده و در انتظار خروجش بوده‌اند[2]در اسلام نیز سخن از دجال به میان آمده است و روایاتی در این موضوع ازفریقین وارد شده است، که روایات اهل سنت در این باب به مراتب بیشتر ازروایاتی است که در منابع شیعه موجود می‌باشد و اکثر روایات شیعه نیز در اینموضوع برگرفته شده از منابع حدیثی اهل سنت می‌باشد.
نکته سوم:
مرحوم علامه سید محمد صدر در جلد سوم موسوعة ارزشمند الامام المهدی باعنوان «تاریخ الغیبة الکبری» بحث مفصلی را به بررسی دجال اختصاص داده استایشان معتقدند که اخبار دجال مبتلا به دو اشکال جدی هستند. اول ضعف سندیدوم دلالت بر ایجاد معجزات مضلّه که به لحاظ قوانین کلامی محال است. کهخداوند سبحان قدرت خرق عادت و اظهار معجزه را به افراد گمراه و گمراه‌کنندهواگذار نماید.
و بعضی از محققین دیگر ریشة تعریفات و توصیفاتی که در رابطه با دجال بهما رسیده است را به دو روایت برمی‌گردانند که در کتاب بحارالانوار و کتبدیگر نقل شده است که از دیدگاه علم رجال سند این دو روایت ضعیف می‌باشد ونمی‌شود به این توصیفات اعتماد نمود.[3]
به قول بعضی از محققین بزگوار[4]روایات را اگر حمل بر معنای رمزی کنیم از کنار گذاشتن آن روایت بهتر استمخصوصاً روایات دجال که بعضی از آنها به شخص حضرت رسول ـ صلی الله علیه وآله ـ می‌رسد و متعین است که بگوییم رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ بهیک سلسه معانی حقیقی گسترده اجتماعی با این عبارت اشاره نموده‌اند.
اما دیدگاه ما: از منظر ما اصل قضیة دجال به طور اجمال صحت دارد ولیتعریفات و توصیفاتی که درباره‌اش شده است مدرک قابل اعتمادی ندارد. و اینقضیه بدون تردید با افسانه‌هایی آمیخته شده است که صورت حقیقی خود را ازدست داده است.
در مجموع می‌توان بیان نمود که دو دیدگاه راجع به دجال وجود دارد.
1 . دجال شخصی: که در برخی روایات توصیفاتی برای او ذکر شده است ماننددجال مردی چاق،‌سرخ ‌رو، موی سر مجعّد، چشم راست او اعور، چشم او ماننددانه انگوری است که بر روی آب قرار دارد.[5]
و در روایت دیگر آمده است در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ دجالموجود بوده است و نامش عبدالله یا صائد بن صیه است. پیامبر ـ صلی اللهعلیه و آله ـ و اصحابش به قصد دیدار او به خانه‌اش رفتند او مدعی خدائی بودعمر خواست او را به قتل برساند ولی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ مانعشدند.
[6]
قابل توجه است که محمد ابن یوسف گنجی در کتاب البیان صفحه صد و هشت دراین مطلب تردید کرده روایتی را نقل می‌کند که خود فرزند صائد دجال بودن خودرا انکار می‌کند اشاره می‌نماید به روایتی که مسلم از قول او نقل کرده استکه می‌گوید: پیامبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: دجال فرزند ندارد و مندارم پیامبر فرمود دجال وارد بر مکه و مدینه نمی‌شود ولی من در مدینه بهدنیا آمدم و اکنون می‌خواهم به مکه بروم.
2 . دجال نوعی و سمبلیک:
علامه سیدمحمد صدر در این باره می‌فرمایند: مفهوم دجال سمبلپیچیده‌ترین و خطرناک‌ترین دشمن اسلام و خداست و این در واقع توصیف نمودن وجهان‌بینی ماتریالیستی غرب است[7]و عده‌ای دیگر از بزرگان نیز دجال را نماد و سمبل می‌دانند و این نکته رانیز باید توجه داشت جدا از اینکه روایات دجال قابل اعتماد هستند یا خیر واینکه شیعه هم مانند اهل سنت مسأله دجال را قبول دارند یا نه و با چشم‌پوشیاز اینکه دجال شخصی است یا نوعی یک نظریة دیگری نیز دربارة دجال وجود داردو آن اینکه دجال را بعضی جزء اشراط الساعه و علائم قیامت شمرده‌اند اگراین احتمال پذیرفته شود پرونده بحث دجال در باب علائم ظهور بسته خواهد شدخصوصاً که بعضی روایات این برداشت را تأیید می‌نمایند از جمله روایتی ازپیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ که ده نشانه قبل از وقوع قیامت راشمارش می‌فرمایند از جمله خروج دجال که در منابع مختلف و معتبر این رایتنقل شده است.[8]
نکته بعدی: محل خروج دجال است که در روایات مکانهای مختلفی برایش نقلشده است از جمله اصفهان، خراسان، سجستان و همچنین سرنوشت دجال که عاقبت بهدست چه کسی به هلاکت می‌رسد که در این باره روایات دو دیدگاه را مطرحمی‌کنند بعضی قائلند که به دست حضرت عیسی و بعضی به دست حضرت مهدی (عج) جهتاختصار ما در پی ذکر روایات نیستیم و جهت مطالعه بیشتر و جزئیات وارده دراین موضوع را می‌توان به منابعی که در ذیل معرفی می‌گردد رجوع فرمایید.
1 . تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه افتخارزاده، ص 599 به بعد.
2 . مهدی منتظر، مجمدجواد خراسانی، ص 274، چاپ 79.
3 . علائم ظهور، محسن همتی.
4 . نشانه‌های یار و چکامه انتظار، مهدی علیزاده، ص 57.
5 . نگرشی بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی (عج)، علی اکبر عارف، ص 181.
قال الصادق ـ علیه السلام ـ :
لَو اَدرَکتُهُ لَخدمتُه ایّام حیاتی
اگر مهدی (عج) را درک می‌کردم، تمامی روزهای عمرم را به خدمت او می‌پرداختم.[9]


[1] . نگرش بر اخبار و علائم ظهور حضرت مهدی، علی اکبر عارف، چاپ شریعت، ص 181.
[2] . دادگستر جهان، ابراهیم امینی. ص 224، چاپ 78.
[3]
. دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص 225، چاپ 78.
[4]
. تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمة افتخارزاده، ص 643.
[5]
. صحیح مسلم، ج 9، باب 1094، ح 1947.
[6]
. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، ج 52، ص 193، چاپ اسلامی.
[7]
. نشانه‌های یار و چکامة انتظار، مهدی علیزاده، ص 67، به نقل از موسوعة امام مهدی، سید محمد صدر.
[8]
. اثبات الهداة، شیخ حرعاملی، ج 7، ص 405و مختصر بصائر الدرجات، ص 202 و الغیبه طوسی، ص 426 و خصال شیخ صدوق، ج 2، ص 431.
[9]
. غیبة نعمانی،‌ص 245.





      

 

درکتاب دمعةالساکبه ازعیسی بن مهدی جوهری روایت می کندکه گفت:

من باگروهی که بیش ازهفتادنفربودیم به سوی سامرارفتیم تابه حضرت امام حسن عسکری (ع)درباره ولادت فرزندبزرگوارش حضرت صاحب الزمان(عج)تبریک بگوییم.

هنگامی که واردسامراشدیم،قبل ازاینکه سلام کنیم،به آن برگزیده خداتهنیت گفتیم وشروع به گریه نمودیم.حضرت امام حسن عسکری (ع)فرمود:این گریه شوق است وجای داردکه(به وسیله گریه شوق)مراخششنودوچشمان ماراروشن نمایید.به خداقسم شمامتدین به همان دینی هستیدکه فرشتگان وکتابهای آسمانی آوردند.

عیسی بن مهدی میگوید:درقلبم خطورکردکه ازحضرت امام حس عسکری علیه السلام درباره فرزندبزرگوارش حضرت حجت علیه السلام پرسش نمایم،ولی آن برگزیده خداپیشترفرمود:(بعضی ازشمادرنظرداریدکه ازاحوال فرزندمن پرسش کنید،بدانیدکه خدای تعالی وتوانااوراحفظ نمود،همان طورکه حضرت موسی رادرآن وقتی که مادرش اورادرآن وقتی که مادرش اورادرتابوت نهادوبه دریاانداخت حفظ کرد)سپس فرمود:بعضی ازشمادرنظرداریددرباره آن اختلافی که بین ماوآن دسته ازدشمنانمان که اهل قبله هستندپرسش کنید،اکنون من جواب شمارامی دهم ومی گویم که خدای علیم به جدم پیامبراکرم(ص)وحی کردوفرمود:من به تووعلی وفرزندان وشیعیان اوراتاروزقیامت ده ویژگی داده ام:

1-پنجاه ویک رکعت نمازکه هفده رکعت آن واجب است.

2-تعفیرجبینین،یعنی پس ازنمازومواقع دیگردوطرف صورت وشقیقه هارابه خاک وزمین مالیدن.

3-تختم به یمین،یعنی انگشتربه دست راست کردن.

4-اذان واقامه رامثنا مثنایعنی دوتادوتاگفتن.

5-گفتن حی علی خیرالعمل.

6-بسم الله الرحمن الرحیم رابلندگفتن.

7-قنوت خواندن دردومین رکعت قبل ازرکوع رکعت دوم.

8-خواندن نمازصبح درآن موقعی که صبح صادق شده باشد،ولی هواتاریک باشد.

9-خواندن نمازعصردرموقعی که آفتاب روشن وباصفاباشد،یعنی برخلاف اهل سنت.

10-موی سروریش ومحاسن راباوسمه خضاب نمودن.

ولی آن افرادی که حق مااهل بیت علیهم السلام راغصب نمودندوبامامخالفت کردندبرعکس روش مااهل بیت عصمت وطهارت علیهم السلام وسیره حضرت رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلم عمل میکنند. 

 





      

پرسش :

یکی از شرایط ظهور حضرت ولی عصر (عج)؛ فراهم آوردن زمینه ظهور آن حضرت است، چگونه بایستی زمینة ظهور را فراهم کرد؟


پاسخ :

فراهم آوردن زمینه‌های ظهور، ازجملة شرایط ظهور به حساب می‌آید، و تا زمینة ظهور فراهم نشود، حضرت مهدی ـعلیه السّلام ـ ظهور نخواهد کرد. حال باید توجه داشت که برخی از شرایطظهور، با گذشت تاریخ و ظلم و جور انسان‌ها، پیشرفت علم و دانش بشری و درنتیجه آگاهی مردم دنیا و ناامید شدن مردم از نحله‌ها و مذهب‌های بشری وحکومت‌های مختلف فراهم می‌شود؛ و بایسته است برخی دیگر از آنها به دست ماانسانها و دوستداران آن حضرت فراهم آید.
اما سؤال این است که چگونه می‌توان زمینة‌ظهور را فراهم آورد؟
برای فراهم آوردن زمینه‌های ظهور حضرت می‌توان موارد متعددی را ذکر کرد؛
1 . تحوّل جامعه بشری: ایجاد آگاهی و آمادگی جامعه بشری برای حقّ وحقیقت و مخالفت جدّی با ظلم و جور در یکی از زمینه‌های مهم برای ظهور آنحضرت است. و این مهمّ بر عهدة همة ما مسلمانان و شیعیان است.
ما باید با استفاده از علم و تکنولوژی، حقایق اسلام را به گوش جهانیانبرسانیم، آنها را با زیبایی‌های مکتب اهل بیت پیامبر ـ علیهم السّلام ـ کههماهنگ با فطرت انسانی است آشنا بسازیم؛ تا همان گونه که در احادیث آمدهاست، با شناخت زیبایی‌های مکتب اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و مقایسة آن باسایر مکاتب و فرهنگ‌ها، حق را از باطل تشخیص داده، از آنها دل کنده و بهحقیقت بپیوندند و آن زمان که مردم جهان با دروغگویی‌های حکّام هواپرست وجاه طلب آشنا و بر ناتوانی آنها از سعادتمندی جامعة بشری آگاه شدند، قهراًمستأصل شده و بدنبال یک منجی مصلح بوده و خود به خود برای پذیرش حق و حقیقتآمادگی پیدا می‌کنند و قدر آن منجی را ارج می‌نهند.
اصولاً باید توجّه داشت که یکی از علل غیبت امام عصر ـ علیه السّلام ـنیز، عدم آمادگی مردم برای پذیرش حق و حقیقت بوده است. چرا که بر اثر جهلمردم و ظلم حکّام زمان، همة‌ ائمّه قبلی یکی پس از دیگری به شهادت رسیدند،لذا برای حفظ حجّت الهی و خالی نماندن زمین از وجود آن، دوران غیبت شروع وتا فراهم شدن زمینة ظهور ادامه خواهد داشت.
اگر برای جامعه بشری این آمادگی‌ها و آگاهی‌ها حاصل نشود، حضرت تشریفبیاورند، آن حضرت نیز مانند امامان معصوم سابق به شهادت خواهد رسید. بنابراین رشد و آگاهی عموم مردم محروم و مستضعف، می‌بایست به درجه‌ای برسدکه نور وجود امام را لمس کرده، مثل پروانه گرد شمع وجود او گرد آیند. بایددرجة رشد و آگاهی آنان به حدّی برسد که از مدّعیان حقوق بشر و دموکراسی،ناامید شده و همه منتظر ظهور منجی بزرگ الهی باشند.
2. انقلاب و تحوّل روحی افراد
تغییر و تحوّل روحی و خودسازی و تهذیب نقش مهمی در ایجاد انقلاب بزرگ وبه پیروزی رساندن آن دارد و با تحولات بیشتر در روحیه انسانها و ساخته شدننیروهای با صلابت می‌توان اذعان داشت یکی دیگر از زمینه‌ها فراهم آمده. است. باید بدانیم که امام زمان ـ علیه السّلام ـ هم به انتظار لحظه‌ای استکه این تحوّلات درونی در قلب و روح انسانها به وجود آمده و به حدّ کمال خودبرسد تا ظهور برای حضرت میسر شود.
چنان چه افرادی که شایستگی همراهی با حضرت را داشته باشند فراهم آیند،یکی دیگر از مقدمات ظهور مهیّا می‌گردد. و با خودسازی این افراد نیرویانسانی انقلاب بزرگ مهدی ـ علیه السّلام ـ تشکیل می‌گردد و حضرت با آننیروها منویّات خود را به پیش می‌برد.
پیداست، انقلابی با آن عظمت و وسعت و رسالت سترگ، انسانها و عواملبزرگی را می‌طلبد تا قادر به پیاده کردن رسالت عظیم خود باشد؛ انسان‌هاییخود ساخته و از جان گذشته، فقیه، سیاستمدار، مدیر و مدبّر، مبارز و شجاعو... .
بنابراین ما با خودسازی و تهذیب و اصلاح خود می‌توانیم در تحول جامعههم مؤثر بوده و در نتیجه زمینه برای ظهور حضرت بیش از پیش فراهم آید.
3. انتظار سازنده: «افضل اعمال امّتی انتظار الفرج»[1]؛ برترین اعمال امّت من امید و انتظار گشایش (کارها و گرفتاری‌ها به دست با کفایت حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ ) است.
انتظار سازنده و صحیح، مکتب انسان سازی و انقلاب است. انتظاری‌ کهبرترین اعمال امّت پیامبر شمرده شده است، ریشه و اساس دو نکتة مذکور (خودسازی افراد و ساختن جامعه) است. تا امید و انتظار و در نتیجه صبر وتحمّل مشکلات نباشد، انسان قادر به خودسازی و دیگر سازی نیست. انتظار بهانسان امید و عشق می‌بخشد، توان وحوصله و حرکت و تلاش می‌دهد؛ در نتیجه،افراد را امیدوار، ‌شاداب، پرتلاش و هدفمند بار می‌آورد؛ یعنی همان چیزی کهلازمة فراهم آوردن مقدمات انقلاب بزرگ و جهانی حضرت مهدی (عج) است.
«مکتب تشیّع، همواره یک آرزوی مقدّسی را در قلب پیروان خود می‎پروراند؛و آن، آرزوی ظهور حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـ و ریشه کن کردن ظلم و ستم وسیطرة عدل و داد بر این جهان است. آرزو اساسی‎ترین محرّک یک انسان درفعّالیّت‎های روزمره اوست. انسانی که آرزو و طلب و خواسته‎ای نداشته باشد،یک مردة متحرک است. افراد آرزوهای مختلفی دارند. مکتب تشیّع به پیروان خودتعلیم می‎دهد که آرزوی اصلی و اساسی آنان ظهور حضرت حجّت ـ علیه السّلام ـباشد؛ چرا که اگر او ظهور کند، همة مشکلات رفع می‎گردد؛ تمام مشکلات وقتیحلّ می‎شود که مدینه فاضلة آن حضرت به دست مبارک او پیاده شود.»[2]
4. برپایی قیام‎ها و انقلاب‎های ظلم ستیز و عدالت خواهانه
از اموری که باعث تسریع در انقلاب جهانی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـشده و موجب بیداری، ‌آگاهی... جامعة جهانی و در نتیجه فراهم آمدن زمینةظهور می‎گردد قیام‎ها و انقلاب‎های اسلامی و بیدارگرایانه است. یکی از اینانقلاب‎ها که تأثیر بسزایی در این رابطه داشته و موجب مطرح شدن اسلام وفرهنگ تشیّع در بین مردم جهان گردیده، انقلاب بزرگ ملّت ایران به رهبریبزرگ مردی از سلالة پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎باشد. با مطالعةروایات، چنین به نظر می‎آید که این انقلاب، همان حرکت آگاهی بخش و زمینهساز قیام حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ است؛ چنانکه روایات گوناگونی که بعضیاز آنها در توصیف رهبر این قیام، و بعضی در وصف مردم و قیام‎گران، و اینکهاز چه منطقه‎ای و... هستند، وارد شده است.[3]
بنابراین از وظایف و مسؤولیّت‎های ما است که از این انقلاب پاسدارینموده و در ترویج و پربارتر کردن آن بکوشیم، اهداف آن را زنده و در راهتحقّق آنها تلاش کنیم. تا ان شاء الله، با آگاه ساختن مردم جهان، از ظلم وستم مستکبران، آشنایی هر چه بیشتر آنان با فرهنگ اسلام و اهل بیت و...،زمینة ظهور حضرت قائم (عج) را فراهم آوریم.
پیداست، که این امور مهمّ و سنگین، بدون داشتن قدرت و مکنت، تحت لواییک دولت قدرتمند، امکان پذیر نیست. بنابراین می‎بایست، در حفظ نظام مقدسجمهوری اسلامی و به ثمر رسیدن اهداف آن، به عنوان زمینه ساز قیام حضرت مهدیـ علیه السّلام ـ ، تلاش همه جانبه کرد.
برای اطلاعات بیشتر، می‎توان به:
1. مجلة موعود، شمارة 12 و 13.
2. کتاب اَلْمُمَهِّدُون لِلْمَهدی ـ علیه السّلام ـ ، علی کورانی (با مشخصات مذکور)؛
3. تاریخ عصر الغیبةِ الکبری، اثر شهید سید محمد صدر، چاپ بیروت
4. زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی ـ علیه السّلام ـ از دیدگاهروایات، سید اسدالله هاشمی شهیدی، انتشارات پرهیزگار، قم. و... مراجعهنمایید.


[1] . آیت الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص 629؛ و ر.ک: کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 357 ـ 361، انتشارات اسلامیه.
[2] . سخنرانی شهید چمران، سال 58، (به نقل از مجلّه موعود، شماره 12 و 13، اسفند 77 و فروردین 78).
[3]
. این احادیث زیادند، از جمله:
1) حدیث «حتّی یأتی قومٌ مِن قبل المشرق...»، ملاحم رفتن، ابن طاووس، ص 30 و 117.
2) حدیث «رجلٌ مِن اَهْلِ قُمْ...»، بحار، ج 60، ص 216 و 446.
3. حدیث «تکونُ قم و اَهلها حُجّةً علی الخلائق...»، بحار، ج 60، ص 213.
4) حدیث «یخرج رجلٌ قبل المهدی...»، کنزالعمال، ج 7، ص 261 و...
5) حدیث «لَیَضْربتکم علی الدینِ عوداً...»، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 1284.
6). حدیث «کنوز الطالقان...»، کنزالعمال، ج 7، ص 263 و...
7) حدیث «الهاشمی الخراسانی و شعیب...»، ابن طاووس فی الملاحم و الفتن، ص 31.
8) فی تفسیر قوله تعالی: «بَعَثْنا علیکم عباداً لنا»، بحار، ج 60، ص 214.
9) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ اِنْ تَتَوَلَّوا یَسْتَبْدِلْ قَوماً غیرَکم»، کشّاف، ج 4، ص 331 و المیزان، ج 18، ص 25.
10) فی تفسیر قوله تعالی: «وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمّا یَلْحَقُوا بِهِم»، الجامع الصحیح، ج 2، ص 383 و مسند احمد، ج 2، ص 417 و...
و... همگی به نقل از کتاب اَلْمُمَهّدون لِلمهدی ـ علیه السّلام ـ ،علی الکورانی، مکتب الاعلام الاسلامی، الفصل الثالث، ص 95، الطبعة الاولی،محرم 1405.





      
   1   2      >