سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی |  پست الکترونیک
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن

اهمیت رضا به قضای الهی

1. داناترین مردم: عَنِ الصّادق علیه السلام قالَ: « اِنَّ أعْلَمَ النّاسِ بِاللهِ أرضاهُم بقَضاءِ اللهِ؛ 11 به راستی د اناترین مردم نسبت به خدا، راضی ترین آنهاست به قضای خدا.»

2. رکن ایمان: قالَ أمیرُ المؤْمِنین علیه السلام: « لِلایمانِ أربَعَةُ أرْکانٍ: الرِّضا بِقَضاءِ اللهِ وَالتّوکُّلُ عَلَی اللهِ وَتَفویضُ الأمْرِ إلَی اللهِ وَالتَّسلیمُ لامْرِ اللهِ؛ 12 ایمان چهار رکن دارد: رضا به قضای الهی، توکل بر خدا، واگذاری امور به خدا و تسلیم شدن در برابر فرمان خدا.»

3. شناخت کامل خدا: عن ابی الحسن الاوّل علیه السلام قال: « ینْبَغی لِمَن عَقَلَ عَنِ اللهِ أنْ لایستَبْطِئَهُ فی رِزْقِهِ وَلایتَّهِمَهُ فی قَضَاءِهِ؛ 13 سزاوار است هر که خدای را شناخته است او را در رساندن روزی اش به کندی منسوب ندارد و او را در حکم و قضایش متهم نسازد.»

4. در زمره صدیقین: عن الصادق علیه السلام، قال: قالَ اللهُ عَزَّ وَجَلَّ عَبدِی المُؤمِنَ لا أُصَرِّفُهُ فی شَیءٍ إلاّ جَعَلْتُهُ خَیراً لَهُ فَلْیرْضِ بِقَضائِی وَلْیصْبِرْ عَلَی بَلائی وَلْیشْکُر نَعْمائی أکتُبُهُ یا مُحَمَّدُ مِنَ الصِّدِّیقِینَ عِنْدی؛ 14 خداوند بلند مرتبه فرموده است: بنده مؤمنم را به سوی هیچ چیزی نگردانم مگر آنکه آن را خیر او سازم؛ پس باید به قضایم راضی باشد و بر بلایم صبر کند و نعمتهایم را شکر گزارد. ای محمد! [نام] او را در زمره صدیقین نزد خودم می نویسم.»

5. نشانه ایمان: ابن سنان می گوید: « به امام صادق علیه السلام عرض کردم: مؤمن چگونه بداند که مؤمن است؟ امام فرمود: « بِالتَّسلیمِ لِلهِ وَالرِّضا فیما وَرَدَ عَلَیهِ مِنْ سُرُورٍ أوْ سَخَطٍ؛ 15 به واسطه تسلیم به امر خدا و راضی بودن بر آنچه که بر او از شادی و غم وارد می شود.»

ما را خواهی زخویشتن دست بشوی خود را یله کن پس آنگهی ما را جوی

***

تا شعله عشق تو بر افروخته شد جان و دل عشاق همه سوخته شد

آن را که دلش به وصلت افروخته شد از هر دو سرای چشم او دوخته شد

تقدم رضای خدا

روزی جمعی از شیعیان به خانه امام باقر علیه السلام آمدند. آن روز یکی از فرزندان امام به شدت بیمار و بستری بود و این مسئله سبب ناراحتی امام شده بود؛ به گونه ای که مهمانان، نگران حال امام شدند و با خود گفتند اگر حادثه ای برای فرزند امام رخ دهد حتماً از شدت ناراحتی برای او اتفاقی می افتد. چندی نگذشت که صدای شیون زنان از اتاق مجاور بلند شد و امام سراسیمه داخل اتاق رفت. همگی دانستند که فرزند حضرت از دنیا رفته است. آنها بیشتر نگران حال امام شدند، اما وقتی آن حضرت از اتاق بیرون آمد، برخلاف انتظار، او را نگران نیافتند. علت را از او پرسیدند. وی در پاسخ فرمود: « ما نیز دوست داریم که عزیزانمان در سلامتی به سر برند، امّا وقتی که امر خداوند نازل شد، رضای او را بیشتر دوست می داریم و تسلیم امر او می-شویم.» 16 

 





      

قرآن کریم مى فرماید: «وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّى غَنِىٌّ کَرِیمٌ»؛(1) «و هر کس سپاس گزارد، تنها به سود خویش سپاس مى گزارد و هر کس ناسپاسى کند، بى گمان پروردگارم بى نیاز و کریم است.»

و در روایات آمده است:

1. قال الإمام الجوادعلیه السلام:

«نِعْمَةٌ لا تُشْکَرُ کَسَیِّئَةٍ لا تُغْفَرُ؛(2) نعمتى که شکر نشود، مانند گناهى است که بخشیده نشود.»

2. قال الباقرعلیه السلام:

«لَا یَنْقَطِعُ الْمَزِیدُ مِنَ اللَّهِ حَتَّى یَنْقَطِعَ الشُّکْرُ مِنَ الْعِبَادِ؛(3) فزونى و برکت خداوند [از بندگان ] قطع نمى شود، مگر آنکه شکرگزارى بندگان قطع گردد.»

سجده شکر

هشام بن احمر مى گوید: روزى با امام کاظم علیه السلام همراه بودم و مسیرى را با هم طى مى کردیم و هر یک سوار بر مرکب خود بودیم که ناگاه دیدم امام زانویش را خم کرد و پاى از رکاب بیرون آورد. سپس از اسب پیاده شد و در گوشه اى به سجده افتاد و سجده اى طولانى به جاى آورد. وقتى که امام سر از سجده برداشت، با تعجب از ایشان پرسیدم: قربانت شوم! چرا این سجده طولانى را به جاى آورید؟ امام در پاسخم فرمود: «در حال حرکت به یاد نعمتى از نعمتهاى خداوند که به من ارزانى داشته، افتادم و خواستم بى درنگ با سجده اى، شکر آن نعمت را به جاى آورم.» (4)

شکر و افزونى نعمت

امام صادق علیه السلام به همراه «مسمع» در سرزمین «منا» حضور داشت و چند نفر از اصحاب نیز با ایشان همراه بودند. ظرفى انگور میان آنها بود و امام و دوستانش مشغول خوردن آن بودند. در این لحظه، گدایى آمد و از امام تقاضاى چیزى کرد. امام خوشه اى انگور از میان ظرف برداشت و به او داد. مرد گدا نگاهى تحقیرآمیز به انگور کرد و گفت: احتیاجى به انگور ندارم. اگر سکّه هست، به من بدهید. امام انگور را در ظرف گذاشت و فرمود: خداوند به تو وسعت دهد! گدا فهمید که امام چیز دیگرى به او نمى دهد. از این رو، راهش را گرفت و رفت. اندکى که رفت، پشیمان شد و برگشت و گفت: پس همان خوشه انگور را بدهید.

لحظه اى بعد، مردى دیگر آمد و از امام تقاضاى کمکى کرد. امام سه حبه انگور از خوشه جدا کرد و به او داد. مرد گدا حبه هاى انگور را گرفت و خدا را شکر کرد و گفت: شکر پروردگار جهانیان را که به من روزى عطا نمود. خواست برود که امام به او فرمود: بایست! سپس براى تشویق او که چنین در قبال نعمت، خدا را شکر کرده بود، دو دست مبارکش را از انگورهاى ظرف پر کرد و به او داد. گدا گرفت و دوباره گفت: خداى متعال را شکر که به من روزى عنایت فرمود. وقتى خواست برود، امام از این شکرگزارى خرسند شد و فرمود: همین جا بایست. آن گاه رو کرد به غلام خود و پرسید: چند سکه همراه دارى؟ غلام عرض کرد: حدود بیست سکه. امام فرمود: آن را به این مرد بده! مرد سکه ها را گرفت و باز هم براى شکرگزارى به درگاه خداوند گفت: بار خدایا! تو را شکر مى گزارم. پروردگارا! این نعمت از جانب توست و تویى که یکتا و بى همتایى. سپس خواست خداحافظى کند تا برود که امام براى چندمین بار از او خواست که بایستد. آن گاه از جاى خود برخاست و عباى خویش را از دوش برداشت و به فقیر داد و فرمود: بپوش! مرد فقیر عبا را بر شانه انداخت و دست به سوى آسمان بلند کرد و عرضه داشت: خداوندا! از تو سپاسگزارم که به وسیله این بنده مؤمنت مرا پوشانیدى. آن گاه رو کرد به امام صادق علیه السلام و عرض کرد: خداوند به شما جزاى خیر دهد! سپس خداحافظى کرد و دور شد.» (5)

منبع:متون تبلیغی مبلغان





      

 

این نوع روزه گرفتن با یک شرایط منحصر به فرد حاصل می شود و از عالی ترین نوع فضیلت برخوردار است

از شرایط روزه خاص:

د)- حفظ بقیه اعضای بدن :
 حفظ تمام اعضای بدن مثل دست و پا و شکم و. ازگناه و حرام  شرایطی است که روزه دار با رعایت آن بهترین مراتب روزه را اخذ می کند،و کوتاهی از آن( بدون حفظ اعضاء از گناه ) فضیلت و ارزش معنوی خاصی برای روزه دار نخواهد داشت.
پیامبر اکرم(ص): چه بسیار روزه دارانی که از روزه خود جز گرسنگی و تشنگی بهره ای ندارند1.این حدیث ممکن است به کسانی اشاره داشته که به هنگام مغرب با حرام افطار می کنند، یا کسانی که در طول روز از حلال امساک می کنند،ولی با غیبت، از گوشت مردم می خورند و ممکن است منظور کسی باشد که اعضاء و جوارح خود را از گناه حفظ نمی کند، وشاید منظور همه اینها باشد.
ه)- ترک پرخوری :
خوردن زیاد علاوه بر اینکه از لحاظ پزشکی برای سلامتی مضر است،از لحاظ روحی نیز تاثیرات منفی دارد،زیرا  در نزد خداهیچ چیزی مغضوب تر از شکم پرنیست.
و)- داشتن خوف و رجاء :
شخص روزه دارباید حس نگرانی و ترس و امید را نسبت به قبولی تمام اعمال وخصوصا روزه خودش داشته باشد.چرا که از پذیرفتن اعمالش اطلاعی ندارد.
با اجتماع این امور ششگانه،روزه از سطحی عمومی بالاتر رفته،وجایگاه خاصی پیدا خواهد کرد.
3-روزه خاص الخاص
روزه قلب از خیالات پست و افکار دنیوی را روزه خاص الخاص می گویند،این نوع روزه در حقیقت به باز داشتن قلب از اشتغال به غیر خدای است.که شخص تمام توجه خود را به پروردگار متعال معطوف می کند،و تمام هدفش در زندگی کسب رضایت الهی است.فضلیت و ارزش معنوی این نوع روزه قابل وصف نیست.


پی نوشت:

1. کلمة التقوی،ج2،ص105
منبع:
1)- الاخلاق،شبر،ص140-147ص،مترجم: محمد رضا جباران،سنابل،اول،83





      

شاید شما هم بارها با این سؤال مواجه شده اید و یا این پرسش در ذهن شما جوانه زده است که، راستی برترین کارها در ماه پر برکت رمضان چیست؟

البته این دغدغه ویژ? ماه مبارک رمضان نیست، همیشه انسان در برابر آن قرار دارد، ولی گاهی به دلیل حساسیت زمان یا مکان خاص، این پرسش بیش تر خود نمایی می کند.

هر کس در ذهن یا زبان خویش به این پرسش که امروز یا این هفته و یا ماه جاری و امسال بهترین کارها چیست؟ جوابی خاص می دهد و گویی همین سؤال همچون قطب نمای زندگی، جهت گیری انسان را تعیین می کند. مبلّغان گرامی هم می توانند با طرح این پرسش فعالیتها و اقدامات خویش و برنامه های کاری خود را تنظیم کنند. و این سؤال را از مخاطبان خویش بپرسند و در یافتن بهترین پاسخ به آنان کمک کنند.

اگر سؤال فوق را در برابر مخاطبان قرار دهیم، با جوابهای گوناگونی مواجه می شویم.

یکی می گوید: برترین اعمال نماز است و دیگری می گوید: برترین اعمال خدمت به خلق است.

یکی می گوید: برترین اعمال جهاد است. یکی، امر به معروف و نهی از منکر را برترین فرائض می شمارد.

یکی پاسخ می دهد: انفاق و پرداخت زکات برترین اعمال است.

یکی در جواب می گوید: برترین اعمال اطاعت از والدین یا نیکی به بستگان و خانواده است.

برخی، برترین اعمال را زیارت خانه خدا می دانند.

گروهی زیارت سید الشهداء علیه السلام را برترین یا از برترین عبادات می شمرند.

جمعی تفکر و اندیشه دربار? انسان و جهان را از افضل اعمال می دانند.

هر کدام از این پاسخها در جایگاه خود درست است؛ ولی یافتن پاسخ جامع و دقیق و مطمئن برای این پرسش به دلایل فراوان آسان نیست و برای همه نمی توان به یک پاسخ واحد و یکسان بسنده کرد؛ زیرا:

اولاً: برترین اعمال برای اشخاص گوناگون متفاوت است. برترین عمل برای یک نوجوان و برترین عمل برای یک مادر، و بهترین کار برای یک روحانی و مبلّغ و برترین عمل برای یک مدیر و مسئول اجرایی در سطح کشور یا استان و شهرستان، بسیار متفاوت است و هر کس با توجه به ویژگیهای خویش باید پاسخ این پرسش را جستجو کند.

ثانیاً: برترین اعمال در شرایط و اوضاع و احوال متفاوت، فرق می کند؛ برای کسی که خانه اش به اشغال دشمن درآمده و نیروهای بیگانه در آنجا لانه کرده اند (مثلاً بحرین و افغانستان و بسیاری کشورهای اسلامی) برترین اعمال، اشتغال به ذکر و دعا و انجام عبادات و نمازهای نافله و روزه های مستحب و اکتفا به نماز و روزه های واجب نیست. برترین عبادات برای او بیرون راندن دشمن از خانه و زندگی و دفاع از جان و مال و نوامیس امّت اسلامی است.

ثالثاً: برخی کارها پیش نیاز کارهای دیگر است و بدون انجام آن نمی توان به فعالیتهای بعدی پرداخت و گامهای اساسی تر و بلندتر برداشت. برای کسی که مراحل قبل را نگذرانده، برترین اعمال برداشتن گامهای نخستین و آماده شدن برای قیام نهایی است. شاید مفهوم حدیث شریف نبوی صلی الله علیه و آله که فرمود: «أَفْضَلُ أَعْمَالِ أُمَّتِی انْتِظَارُ الْفَرَجِ»1 همین باشد که انتظار توأم با اقدام به خود سازی و نشر فرهنگ قرآن و اهل بیت علیهم السلام و بیداری اسلامی افضل اعمال است.

رابعاً: کارها با توجه به انگیزه ها و اهداف و جهت گیریها ارزیابی می شود، اگر در ورای ظاهر یک عمل هدفی مقدس و مقصدی الهی و معنوی منظور نظر باشد، یک کار عبادت یا عبادت برتر شناخته می شود، ولی همان کار بدون انگیزه الهی و قصد قربت، گاهی مصداق لهو و لعب و یا نمونه ای از جرم و جنایت به حساب می آید. به قول معروف یکی چاه می کند که آبرسانی کند، دیگری چاه می کند که رهگذری را درون چاه بیافکند.

با توجه به تفاوت اشخاص و احوال و انگیزه ها و ارتباط و وابستگی برخی فعالیتها به پیش نیازها هرگز نمی توان «برترین اعمال» را یک عمل خاص معرفی کرد.

البته فعالیتهایی وجود دارد که همه، در همه احوال و شرایط بدان نیاز دارند و هرکس در هر جایگاه و هر شغل و تلاش فردی و اجتماعی باید آن را رعایت کند. خود سازی و گسترش فرهنگ توحید و عدالت و امامت از این نمونه هاست.

رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرموده است:

«إِنَّ أَحَبَّکُمْ إِلَى اللَّهِ جَلَّ ثَنَاؤُهُ أَکْثَرُکُمْ ذِکْراً لَهُ وَ أَکْرَمُکُمْ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَتْقَاکُمْ لَهُ؛2 به راستی محبوب ترین شما نزد خداوند کسی است که بیش تر به یاد خداست و گرامی ترین شما نزد خداوند عزّوجل کسی است که با تقواتر باشد.»

بدون تردید، یاد خدا و محبّت الهی همیشه و همه جا کاربرد دارد و در هر گونه فعالیت ارزشی جهت بخش تلاشها و موتور محرّک زندگی است و تقوای الهی در تمام اوضاع و احوال و برای همه سنین و مشاغل کارساز و ترمزی در برابر سقوط و انحراف است و یکی از دستاوردهای بزرگ روزه محسوب می شود.

امیر المؤمنین علی علیه السلام در زمین? برترین اعمال فرموده است:

«أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی الْأَرْضِ الدُّعَاءُ؛3 محبوب ترین اعمال در پیشگاه خدا در کل زمین، دعاست.»

دعا و نیایش و خواستن از خداوند، از عباداتی است که فرا زمانی و فرامکانی است و در همه احوال و شرائط انسان بدان نیاز دارد و همیشه امکان پذیر است و به مشاغل خاص و سنین و جنسیت ارتباط ندارد.

در مورد دیگر از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمود:

«أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ الْحُبُّ فِی اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِی اللَّهِ؛4 برترین اعمال مهر ورزی برای خدا و خشم و کینه در راه خداست.»

این گونه عبادات هم زمان و مکان ندارد و بخش خصوصی و دولتی نمی شناسد و شرایط گوناگون را در می گیرد و راه آن هرگز بسته نمی شود.

امّا همه عبادات و تلاشهای معنوی و الهی این گونه نیست، گاهی برخی عبادات از برخی دیگر باز می دارد. برخی کارهای جایز مزاحم فرائض می شود، برخی مستحبات مزاحم واجبات می گردد و یا برخی مستحبات با برخی دیگر ناسازگار است.

مثلاً درست است که زیارت خانه خدا یا زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام از افضل اعمال است، ولی آیا مدیران و مسئولان بخشهای مختلف اقتصادی و سیاسی و فرهنگی حق دارند، وظایف اجتماعی و فردی و خانوادگی و تعهّدات اجتماعی و قانونی و اخلاقی خویش را رها کنند و به زیارت و عبادت و تلاوت قرآن و خواندن نمازهای مستحب بپردازند.

بدون تردید ترک معاصی و گناهان بر انجام اعمال واجب و مستحبی مقدّم است.

 

موانع تقوا و روزه داری

در تمام ایام سال و به ویژه ماه رمضان ترک معاصی و گناهان کوچک و بزرگ بر انجام عبادات مقدم است. ترک گناهان و انجام واجبات الهی و رعایت حقوق اجتماعی گام اول در خود سازی و شرط تکامل معنوی و اخلاقی است.

برای کسانی که واجبات الهی را نمی دانند یا انجام نمی دهند یا محرّمات الهی را مرتکب می شوند، سخن از «منشور اخلاقی» گفتن و احکام آداب و مستحبات دینی را بر شمردن سخنی بیهوده و آب در هاون کوبیدن است.

خانه از پای بست ویران است                      خواجه در فکر نقش ایوان است

شب زنده داری و سینه زنی و دعا و نیایشهای مستحبی اگر سبب قضا شدن فرائض و نمازهای واجب شود، مجاز نیست، حال تکلیف بازی و ورزش و تماشای مسابقات ورزشی روشن است؛ گرچه به دروغ یادواره شهدا و جام رمضان نام گیرد.

مسابقات ورزشی که مانع روزه شود، مسابقات ورزشی که از حضور در نماز جماعتها و نماز جمعه ها باز دارد، مسابقات ورزشی که با پول حرام برگزار شود و شرط بندی و برد و باخت در آن صورت گیرد، مسابقاتی که به جای مسابقه در دانش و خدمت و تولید، مسابقه در مصرف گرایی و تن نمایی و فساد و دنیازدگی باشد، رجس و پلید و شیطانی است، گرچه به بهانه نشاط و شادی و سلامت و عزّت و پرکردن اوقات فراغت برگزار شود. و هرچند نام شهیدان و عنوان جام رمضان را دستاویز قرار دهد.

برترین اعمال «ایمان»، «دانش اندوزی»، «پارسایی»، «جهاد و کار و تلاش» و «خدمت رسانی» به محرومان و گره گشایی از کار امت مسلمان است. تبلیغ بی اندازه و سرگرم کردن نسل جوان به انواع مسابقات ورزشی و غفلت آفرینی از نیازهای فرهنگی، اقتصادی و مبارزات دنیای اسلام با کفر جهانی، با بودجه بیت المال و امکانات عمومی، منکری بزرگ است که سکوت و سازش با آن دلایل دیگری دارد.

ورزش برای جهاد و دفاع، ورزش برای سلامت و بهداشت، ورزش برای کودکان و نوجوانان با رعایت موازین اسلامی و ورزش با بودجه شخصی با ورزش برای منافع تجاری و اقتصادی و سیاسی دشمنان اسلام تفاوت بنیادی دارد و حداقل عالمان دین و مبلّغان اسلام این حقیقت را می فهمند.

قرآن صریحاً هشدار می دهد و بسیاری از ائمه محترم جمعه در نماز جمعه ها هر هفته این آیه را بلند می خوانند:

«وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَیْها وَ تَرَکُوکَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقینَ»؛5 «و چون تجارت و سرگرمی را ببینند، پراکنده می شوند و به سوی آن می روند و تو را ایستاده رها می کنند. بگو آنچه نزد خداست از لهو و تجارت بهتر است و خدا بهترین روزی دهندگان است.»

تمام حمایتها و تشویق و تقدیرها و تجلیل و بزرگداشتها و هدایا و مدالها و جایزه ها در جامعه اسلامی حقّ کسانی است که در میدان "دانش" و "جهاد" و "کار و تولید" و "خدمت" و "ایمان" و "عدالت" و "ابتکار" و "ایثار" گام بر می دارند و دردی از مشکلات امّت اسلامی را درمان می کنند و حرّاج بیت المال در ورزشهای کنونی از بزرگ ترین غفلتهای برخی مدیران و مسئولان کشور است که همه باید از آن در پیشگاه خدا و ماه خدا توبه کنیم.

 

افضل اعمال از نگاه نبوی

وقتی پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله در آخرین جمعه ماه شعبان خطبه ای خواند و فضیلت و عظمت و پاداشهای فراوان الهی در این ماه را یادآور شد و فرمود: «أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَیْکُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَکَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَیَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَیَّامِ وَ لَیَالِیهِ أَفْضَلُ اللَّیَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ؛6 هان مردم، ماه خدا به سوی شما همراه با برکت و رحمت و آمرزش روی آورده است، ماهی است که نزد خدا برترین ماهها، روزهایش برترین روزها و شبهایش بهترین شبها و ساعتهایش بهترین ساعات است.»

امیر المؤمنین علیه السلام فرمود: در حین این سخنرانی رسول گرامی بپا خاستم و گفتم: یا رسول الله صلی الله علیه و آله برترین اعمال در این ماه چیست؟

رسول اعظم صلی الله علیه و آله با احترام فرمود: ای ابوالحسن، برترین اعمال در این ماه پارسایی و دوری از محرمات الهی و کارهای حرام است. پیامبر گرامی پس از این پاسخ، گریه کرد.

گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله چرا گریستی؟

فرمود: یا علی! چون حرمت و حق تو را دراین ماه پاس نمی دارند و گویا می بینم در حالی که در برابر پروردگارت به نماز ایستاده ای شقی ترین اولین و آخرین همتای کسی که ناقه ثمود را کشت، ضربتی بر فرق تو می زند، بدانگونه که محاسنت از آن رنگین می شود.

پرسیدم: آیا در آن روز دین من سلامت خواهد بود؟ فرمود: آری «فِی سَلَام?ٍ مِن دِینِکَ».

سپس رسول گرامی فرمود:

«یَا عَلِیُّ مَنْ قَتَلَکَ فَقَدْ قَتَلَنِی وَ مَنْ أَبْغَضَکَ فَقَدْ أَبْغَضَنِی وَ مَنْ سَبَّکَ فَقَدْ سَبَّنِی لِأَنَّکَ مِنِّی کَنَفْسِی رُوحُکَ مِنْ رُوحِی وَ طِینَتُکَ مِنْ طِینَتِی إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى خَلَقَنِی وَ إِیَّاکَ وَ اصْطَفَانِی وَ إِیَّاکَ وَ اخْتَارَنِی لِلنُّبُوَّةِ وَ اخْتَارَکَ لِلْإِمَامَةِ فَمَنْ أَنْکَرَ إِمَامَتَکَ فَقَدْ أَنْکَرَ نُبُوَّتِی؛7 یا علی هر کس تو را بکشد گویا مرا کشته است، هر کس با تو دشمنی ورزد، با من دشمنی ورزیده است، هر کس تو را دشنام دهد، به راستی به من دشنام داده است، تو از من و جان منی، روحت روح من و سرشت تو، سرشت من است، براستی خدای تبارک و تعالی من و تو را با هم آفرید و با هم برگزید، مرا برای نبوت و تو را برای امامت. هر کس امامت تو را انکار کند، پیامبری مرا انکار کرده است.»

امروز عالمان دین و مبلّغان گرامی و نسل مؤمن کشور دغدغه سلامت دین، ایمان خود و فرزندان خویش دارند و از امیرالمؤمنین علیه السلام آموخته اند که در دشوارترین شرائط و در برابر بزرگ ترین خطر، باید به ایمان و عزّت و سلامت دین خود بیاندیشند. ماه رمضان فرصتی الهی برای بازگشت به فطرت خدایی و فرهنگ قرآنی است.

بیایید در صحنه های ورزش و اقتصاد و هنر و در همه بخشها، بیش از آنچه به رفاه و سلامت و تیپ و لباس فرزندانمان می اندیشیم، به فکر ایمان و اخلاق و شخصیت معنوی نسل جوان باشیم و با استفاد? بهتر و بیش تر از مساجد و قرآن و روحانیت، پنجره ها را فرا روی «نسیم بهار» باز کنیم.

پی نوشت:

1) کمال الدین و تمام النعم?، شیخ صدوق، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1395ق، ج2، ص466.

2) بحارالانوار، علامه مجلسی، انتشارات اسلامیه، تهران، بی تا، ج74، ص88.

3) جامع الاخبار، تاج الدین شعیری، انتشارات رضی، قم، 1405ق، ص131.

4) بحار الانوار، ج66، ص252.

5) جمعه/11.

6) أمالی صدوق، شیخ صدوق، نشر اعلمی، بیروت، 1400ق، چاپ پنجم، ص386.

7) همان، ص95.

منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره155 





      

 

حجت الاسلام و المسلمین قرائتی 

آیا می‌دانید تلاوت قرآن باید دل ما را بلرزاند؟

در آستانه فرا رسیدن ماه مبارک رمضان، ماه بهار قرآن از سوی مفسر قرآن و رئیس ستاد اقامه نماز حجت الاسلام و المسلمین قرائتی، نامه سوزمندانه و در خور تأملی به فرهنگیان قرآنی جامعه به ویژه مبلغین و دلسوزان قرآن نوشته‌اند. متن نامه به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

ناله

آیا می دانید...

خدمت سروران گرامی

سلام علیکم

طبق معمول هر سال همین که به ماه رمضان نزدیک می شویم دقایقی از وقت شما را راجع به مهمترین مسئله می گیرم و از اینکه کار قرآن به جایی رسیده که باید مثل من این حرفها را بزند (که از دهانم بزرگتر است) شرمنده ام.

1. آیا می دانید که در همه مساجد در شب قدر دعای شریف جوشن کبیر و عزاداری و مراسم قرآن سر گرفتن بحمدالله برگزار می شود اما چرا در شب قدر که شب نزول قرآن است تفسیر رنگی ندارد؟

2. آیا می دانید سرگرم شدن به چاپ و صوت و تجوید و ظاهر قرآن بیش از توجه به محتوای قرآن است؟

3. آیا می دانید به ما دستور داده اند که هر گاه فتنه های زیاد مانند پاره هایی از شب تار به شما روی آورد به قرآن پناه ببرید؟ (فَإِذَا الْتَبَسَتْ‏ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّع)‏

4. آیا می دانید بعضی به اسم این که دین از سیاست جداست به صدها آیه سیاسی بی توجهی می کنند؟

5. آیا می دانید آن مقدار که در متون آموزش و پرورش و دانشگاه کلمات عربی را تزریق می کنند کارساز نیست و فارغ التحصیلان ما نمی توانند اکثرا یک صفحه قرآن را بی غلط بخوانند؟

6. آیا می دانید بعضی به خیال اینکه قرآن از فهم بشر بالاتر است و فهم آن مخصوص اهل بیت است از تدبر در آن می ترسند، با اینکه خداوند دستور به تدبر داده است و در حدیث می خوانیم: من زعم ان کتاب الله مبهم فقد هلک و اهلک راستی اگر قرآن را نمی توان فهمید پس چگونه به ما دستور داده اند روایات را بر قرآن عرضه کنیم و اگر ضد آن بود آن روایات را به دیوار بزنیم؟

7. آیا می دانید مهجوریت قرآن غافلانه نیست زیرا در قرآن می خوانیم در روز قیامت پیامبر(ص) می فرماید: پروردگارا قوم من قرآن را مهجور گرفتند و نمی فرماید قرآن نزد قوم من مهجور بود و مهجور گرفتن با توجه و عمد است؟ وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً

8. آیا می دانید آیه وَ قالَ الرَّسُولُ یا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً چه معنایی دارد:

الف: در پر خطر ترین دادگاه یعنی روز قیامت

ب: نزد عالی ترین قاضی یعنی خداوند

ج: از محبوبترین و بالاترین مقام هستی یعنی پیامبر(ص)

د: شکایت توسط کسی است که مظهر رحمه للعالمین است.

ه: شکایت پدر از فرزند است انا و علی ابوا هذه الامه

و: شکایت حتمی است چون با فعل ماضی آمده است. (وَ قالَ الرَّسُولُ)

ز: شکایت با استمداد از کلمه یا رب است.

ح: شکایت از کسی است که امید شفاعت از او داریم. ویل لمن کان شفعاء ه خصماءه؟

9. آیا می دانید بعضی ها نمی توانند قرآن بخوانند؟

بعضی به غلط می خوانند.

بعضی که می توانند درست بخوانند نمی خوانند.

و بعضی که می خوانند تدبر نمی کنند.

و بعضی به آن عمل نمی کنند.

و بعضی قرآن را محور کار خود نمی دانند و در درسها و سخنرانی ها و نوشته به قرآن اولویت نمی دهند.

و بعضی قرآن را تنها برای مهریه عروس، بالای سر مسافر، سوگند یاد کردن، کتاب استخاره و امثال آن می خواهند.

10. آیا می دانید مثال ما مثال بیماری است که بجای مصرف دارو مشغول چیدن و تنظیم انواع قرص هاست؟

11. آیا می دانید مثال ما مثال مهمانی است که به جای گوش دادن به سخنان صاحبخانه به نقش و نگار در و پنجره توجه می کند؟

12. آیا می دانید گروهی به جای تدبر در قرآن و پیام و الهام گرفتن از آن و عمل به آن به سراغ حواشی آن می روند و بیشتر عمر خود را صرف مباحث علوم قرآن مانند محکم و متشابه، ناسخ و منسوخ، تاویل، شان نزول، تاریخ کتابت، تاریخ ترجمه، تاریخ تفسیر، طبقات مفسرین، تفاوت کتب تفسیری و امثال این بحث ها می کنند؟ (البته بعضی از این بحث ها نظیر بحث اعجاز و بحث سلامت از تحریف ضروری است اما صرف بیشتر عمر به این علوم مانند کسی است که به جای شنا در استخر، دور استخر می دود؟)

13. آیا می دانید بعضی بجای بیان روح قرآن آنقدر به نقل اقوال می پردازند که خود قرآن در آن اقوال گم می شود و بعضی آنقدر احتمالات متعددی را مطرح می کنند که حتی محکمات قرآن، متشابه می شود؟

14.بعضی وارد گود عرفان، بعضی وارد تحقیق مفصل روی لغات، بعضی در مقام نقل شان نزول های متعدد و بعضی قرآن را به دون توجه به روایات معتبر رسیده از اهل بیت(ع) تفسیر می کنند؟ در حالی که خود قرآن به ما می فرماید: وَ ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا یعنی سخنان پیامبر(ص) را که خود مستقیما فرموده و یا به اهل بیت ارجاع داده باید بگیریم و در روایات متواتر می خوانیم بین قرآن و اهل بیت هرگز جدایی نیست و اگر به هر دو تکیه کنید هرگز گمراه نمی شوید؟

15. آیا می دانید در بسیاری از سخنرانی ها سهم تاریخ، تحلیل سیاسی، شعر و خواب و خطابه و روضه و امثال آن داده می شود ولی سهم قرآن داده نمی شود با اینکه خداوند به پیامبر(ص) می فرماید سخنرانی تو باید درباره بیان قرآن باشد لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِم‏ ؟

16. آیا می دانید هزاران پایان نامه در علوم قرآن نوشته می شود ولی این پایان نامه ها در دانشگاه ها بایگانی و جامعه از آن خیری نمی بیند؟

17. آیا می دانید در دانشگاه های قرآن و حدیث سرفصلهای علوم قرآن کاربردی نیست و نیازسنجی نشده است؟

18. آیا می دانید تلاوت زیبا در مواردی به هنرنمایی تبدیل شده است؟

19. آیا می دانید در آموزش صرف و نحو از آیات قرآن و روایات کمتر استفاده می شود؟

20. آیا می دانید فیلم های کوتاهی با مضامین قرآنی نایاب است؟

21. آیا می دانید تفسیر ساده برای نوجوانان نایاب است؟

22. آیا می دانید بیان صحیح از قصه های قرآن برای نوجوانان نایاب است؟

23. آیا می دانید موقوفات برای قرآن کمیاب است؟

24. آیا می دانید نذر تلاوت قرآن نایاب است؟

25. آیا می دانید توجه به قرآن در نام شبی با قرآن مطرح می شود؟ آیا درست است که بگوییم شبی با اکسیژن و یا شبی با سلامتی؟

26. آیا می دانید در بسیاری از حوزه ها و نزد بسیاری از مدرسین تدبر در قرآن درس جنبی است نه اصلی؟

27. آیا می دانید توجه به کتاب مخلوق بیش از کتاب خالق است؟

28. آیا می دانید که به آیه خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ عمل نکرده ایم؟

29. آیا می دانید اگر کتاب آسمانی را به پا نداریم خداوند لقب پوچی به ما داده است؟ قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لَسْتُمْ عَلى‏ شَیْ‏ءٍ حَتَّى تُقیمُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُم‏

30. آیا می دانید کلمه اقامه در قرآن در چهار جا به کار رفته است:

أَقیمُوا الدِّین‏

أَقیمُوا الْوَزْنَ

أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِم.‏ 31. آیا می دانید اگر ما کتاب آسمانی را بپا داریم وضع اقتصادی ما بسیار خوب می شود؟ وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجیلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِم

32. آیا می دانید باید تلاوت هر آیه ای ایمان ما را زیاد کند؟ وَ إِذا تُلِیَتْ عَلَیْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً

33. آیا می دانید تلاوت قرآن باید دل ما را بلرزاند؟ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم‏

34. آیا می دانید گروهی از جن همین که برای اولین بار صدای قرآن را شنیدند ایمان آوردند (یَهْدی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ) و دیگران را به پیروی از آن دعوت کردند (یا قَوْمَنا أَجیبُوا داعِیَ اللَّهِ) ولی ما این همه قرآن شنیدیم، نه دلی تکان و نه ایمانی زیاد و نه اشکی جاری و نه رشدی اضافه و نه تبلیغی صورت گرفت؟

35. آیا می دانید قرآن ذکر است إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْر و اعراض از آن زندگی نکبتی را به بار می آورد (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکا)

36.آیا می دانید در قیامت بعضی شفاعت ها برای بعضی مفید نیست؟ فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعینَ ولی شفاعت قرآن حتما کارساز است. شافع مشفع

37. آیا می دانید قرآن کشتی بی سوراخ است؟ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُون ‏ ولی در نقل تاریخ، احتمال دروغ است و در روایات نیز روایات جعلی زیاد است؟

38. آیا می دانید قرآن مثل دریا است که هر کسی از آن بهره ای دارد. بعضی با نگاه، بعضی با شنا، بعضی با قایق رانی، و بعضی با غواصی. قرآن نیز این گونه است که:کِتَابُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى أَرْبَعَةِ أَشْیَاءَ عَلَى الْعِبَارَةِ وَ الْإِشَارَةِ وَ اللَّطَائِفِ وَ الْحَقَائِقِ فَالْعِبَارَةُ لِلْعَوَامِّ وَ الْإِشَارَةُ لِلْخَوَاصِّ وَ اللَّطَائِفُ لِلْأَوْلِیَاءِ وَ الْحَقَائِقُ لِلْأَنْبِیَاءِ.

39. آیا می دانید عجایب قرآن قابل شمارش نیست؟ امیرالمومنین فرمود: لَا تُحْصَى‏ عَجَائِبُه‏

40.آیا می دانید عجایب قرآن کهنه شدنی نیست؟ لَا تَفْنَى‏ عَجَائِبُهُ‏

41. آیا می دانید بزرگانی مانند ملاصدرا و فیض کاشانی و امام خمینی و بسیاری دیگر اقرار کرده اند که چرا بیشتر عمر خود را صرف قرآن نکرده اند؟

42. آیا می دانید علمای ربانی، علمای قرآنی هستند کُونُوا رَبَّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ

43. آیا می دانید قرآن نور است و کسی که خودش نور ندارد نمی تواند مردم را از ظلمات به نور دعوت کند؟

44. آیا می دانید که عظمت ماه مبارک رمضان به روزه نیست بلکه به نزول قرآن است: شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآن‏ و نفرمود: شهر رمضان الذی کتب فیه الصیام

45. آیا می دانید در نمایشگاه کتاب توجه مردم به کتب تفسیری زیاد شده است؟

46. آیا می دانید عزیزانی که مسیر سخنرانی های خود را به سمت قرآن سوق داده اند مخاطبین کمی و کیفی بیشتری دارند؟

47. آیا می دانید اینکه پیامبر (ص) فرمود هرگز نباید بین قرآن واهل بیت جدایی باشد بنابراین سزاوار است در کنار هر جلسه عزاداری یک جلسه قرآن هم باشد؟

48. آیا می دانید که امام رضا فرمود نماز بر مردم واجب شد تا قرآن از مهجوریت بیرون آید؟ عَنِ الرِّضَا ع أَنَّهُ قَالَ‏ أُمِرَ النَّاسُ بِالْقِرَاءَةِ فِی الصَّلَاةِ لِئَلَّا یَکُونَ الْقُرْآنُ مَهْجُوراً مُضَیَّعا

سروران گرامی باید به پا خیزیم و اگر غفلت یا تقصیر و قصوری بوده از خداوند عذر خواهی کنیم و از امروز قرآن را جدی بگیریم؟ خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ

نکاتی به نظر می رسد که بیان می کنم عزم و تصمیم با شما. ولی بدانیم اگر عزم نداشته باشیم مثل پدر خود حضرت آدم قابل توبیخیم که قرآن می فرماید: َ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْما

همه به پا خیزیم و برای خدا و شادی دل پیامبر(ص) و چشیدن مزه قرآن و چشاندن آن مزه به دیگران یک نهضتی ایجاد کنیم مثلا:

1. کسانی که توان تدریس تفسیر دارند تفسیر را وارد حوزه درسی خود نمایند. یعنی برنامه ریزی حوزه جوری باشد که هر طلبه حداقل در هر سال با یک جزء تفسیر آشنا شود.

2. اهل منبر نیمی از سخنرانی خود را به بیان آیات قرآن اختصاص دهند.

3. در همه روزنامه ها و مجلات ستونی برای فهم گوشه ای از آیات قرآن اختصاص یابد.

4. صدا و سیما از قصه ها و آیات کوتاه با هنر و نمایش و یا از مثال های قرآن با امکانات هنری خود بهره گیرد.

5. آموزش پرورش و دانشگاه تفسیر آیاتی را که هر روز با آن سر و کار داریم در متون کتاب درسی تزریق کنند.

6. موضوعاتی که برای همه مردم مورد نیاز است از قرآن استخراج شود.

7. اگر از تاریخ می گوییم حوادث تاریخی قرآن را در اولویت قرار دهیم.

8. اگر از اخلاق می گوییم آیات اخلاقی قرآن را مطرح کنیم.

9. اگر مثالی می زنیم یا تشبیه به کار می بریم قرآن را فراموش نکنیم.

10. اگر فضایل امیرالمومنین (ع) را می گوییم آیاتی که در شان آن بزرگوار است در اولویت قرار دهیم.

11. اگر از حضرت مهدی (ع) و حکومت ایشان سخن می گوییم از منابعی که قرآن و مهدویت را بررسی کرده اند استفاده نماییم؟

12. در عزل و نصب ها، قهر و صلح ها، ارتباط و ترک روابط، انتخاب همسر، آیین همسرداری، انتخاب شغل، عبادات و سیاست، خطوط کلی اقتصاد، حقوق، مدیریت و هر رشته دیگر اول بسراغ قرآن برویم بعد نهج البلاغه و روایات معتبر، بعد سیره اهل بیت (ع) و در پایان از تجربه های تاریخی بزرگان استفاده کنیم. این آرزو آغازی است که می توان از ماه رجب و شعبان و رمضان کمک گرفت زیرا ماشین هایی که هوا گرفته در سرازیری ها روشن می شود و سرازیری عبادات و قرآن ماه رمضان است.

در پایان، این ناله ی هدهدی بود نزد سلیمان ها که اگر سلیمان ها توجه فرمایند بالقیس های دنیا به اسلام رو خواهند آورد ولی اگر بگویند این هدهد پرنده کوچکی است و حرف او الزام آور نیست حرکتی صورت نخواهد گرفت.

و الامر الیکم

و السلام

 

 





      
   1   2   3   4      >