وقتی که به اهمیت و کار آیی قلب بشر در ساختن یک شخصیت موفق وسعادتمند آگاه شدیم سؤ الات قابل توجهی در افکار و اندیشه ها، در رابطه با سیر تکاملی قلب وی شکل می گیرد زیرا هر کس علاقمند است به یک قلب بیدار و روشن و دریافت کننده اطلاعات از جهان معنوی مسلح شود تا خود را در تمام دوران زندگی موفق و سعادتمند بیاید در این زمینه تفحص و تلاش زیادی را انجام می دهد مبنی براینکه : انسان چگونه و درچه شرائطی خواهد توانست به این علاقه مهم دست یابد آیا خالق متعال مربیان و کارشناسان عالیقدری را در اختیار انسان قرار داده است ؟ چون تنها خالق قلب می داند در چه شرائطی و مطابق با کدام الگو و معیارها، این مخلوق لطیف و ظریف ، خواهد توانست به آن مراحل کمالی خویش ، نائل شود.

اگر بخواهیم مطلب را بطور روشن قابل درک و هضم قرار داده و بصورت معقول پیاده نمائیم باید از برنامه هائی روزانه انسانها استفاده کنیم بعنوان مثال : کارخانه ای که ماشین سواری تولید می کند متخصصین و کارشناسانی را برای آشنا ساختن مردم ، از وضع آن و کیفیت حرکت و فعالیتش ، تعیین می کند تا راه استفاده سالم و همچنین رفع نواقصات آن را تعلیم دهند، در غیر اینصورت هیچ فردی نمی تواند از این وسیله و یا ماشین استفاده مطلوبی داشته باشد.

تذکر: وقتی که انسان برای تولید و محصولات خویش برنامه ریزی می کند و تمام خصوصیات و چگونه استفاده کردن را آموزش می دهد و نوع سوخت آن را مشخص می سازد بنابراین پروردگاری که حکیم و عادل و رحمن و رئوف است و برای انسان نهایت لطف و محبت را دارد و از میان همه خلائق وی را عزیز و محترم و گلُ سرسبد موجودات قرار داده ، و او را با ارزشهای مهم و مورد احترام ملائک مزین فرموده ، و در وجودش قلبی آفریده ، که در یک لحظه وی را از دنیای مادی به جهان معنوی منتقل می کند آیا ممکن است برای آگاه ساختن وی از وضع وجودش و محیط قلب و راه رشد و تکاملش ، هیچ اقدامی نکرده باشد؟ این چگونه قابل تصور است که انسان برای تولیدات و محصولات خود، آگاهیهای لازم را تعلیم می دهد اما خالق متعال در مورد انسان هیچ نوع آگاهی نمی دهد و او را در ساختن یک شخصیت پرمحتوا یاری نمی کند قطعا چنین نیست .

بلکه وجود انبیاء و کتابهای آسمانی و امامان معصوم علیهم السلام کارشناسان الهی هستند که برای آگاه ساختن بشر از سیستم رشد شخصیت ، و عوامل توفیق و سعادت و نجات دهنده از بدبختی و هلاکت ، مبعوث شده اند حتی اولین انسانی که قدم به عرصه زندگی گذاشته است .

پیغمبر و کارشناس الهی است که مانند یک پزشک حاذق در کنار مریض نشسته و برای رفع کسالت و تاءمین عافیت و سلامتی دائم او، راهنمائی های لازم و ضروری را در اشکال گوناگون بیان می کند بخشی از توصیه های انبیاء به تغذیه سالم مربوط می شود مبنی براینکه هرانسانی باید از طریق حلال ارتزاق کند و در هیچ شرائطی بسوی لقمه های حرام دست خود را آلوده نسازد و بخش دیگر از برنامه هایشان به امورات زندگی و اخلاق و رفتار انسانها مربوط می شود تا آنان را از اخلاق و رفتار و سخنان آلوده به گناه باز دارند به جهت اینکه هر عمل آلوده و حرام آثار ناگواری را در شخصیت انسان بوجود می آورد.

و قسمت عمده برنامه های کارشناسان الهی به عبادت مربوط می شود تا اینکه آنان را بوسیله نماز و روزه و سایر دستورات دینی واکیسنه کرده و از ابتلاء به بیماریهای خطرناک تکبر و غرور و اطاعت از هواهای نفسانی جلوگیری کنند و با ایجاد زمینه ایمان و توکل بخدای متعال ، اعتماد بنفس را در آنها بالا برند تا بصورت خودکار، خودشان را در هنگام ظهور میکروب های گناه از آلوده شدن نجات دهند.

حضرت علی (علیه السلام ) در مورد شخصیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) و شیوه کارشناسی او می فرماید:

طَبیبٌ دَوارٌ بِطِبِّه ، قَد اَحکَمَ مَراهِمَهُ، و اَحمَی مَواسِمَهُ، یَضَعُ ذلِکَ حَیثُ الحاجَةُ اِلیهِ، مِن قُلُوبٍ عُمیٍ وَ آذانٍ صُمٍّ و اَلسِنَةٍ بُکمٍ، مُتَتَّبِعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ، و مَواطِن الحَیرَةِ ...(3)

پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) یک پزشک سیار است که بیماران را برای معالجه تعقیب می کند مرهم هایش را به خوبی آماده ساخته حتی برای مواقع لازم و اضطراری و داغ کردن محل زخم ها ابزارش را گداخته است ]تا در هر جا که مورد نیاز باشد قرار دهد [ برای دلهای نابینا، گوشهای کر، و زبانهای گنگ و لال ، و با داروهای شفابخش خود در جستجوی بیماران فراموش شده و سرگردان است.