سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی |  پست الکترونیک
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن

مقدمه:

در این سالها مساله ذی قیمت «اعتکاف » درجغرافیای زندگی و تاریخ فرهنگی ما از جایگاه و پایگاه مستحکم و شیرینی برخوردار شده است، به نحوی که در ایام اعتکاف، مساجدجلوه ای زیباتر و نورانی تر پیدا می کنند.

آری، رویکرد مردم مؤمن خصوصا جوانان ونوجوانان به طرف این مسائل، مصداق بارزی از آیه شریفه «انما یعمر مساجدالله من آمن بالله و الیوم الاخر و اقام الصلوة...» (1) می باشد که باعث تعمیر و آبادانی واقعی مساجد الهی شده است.

لازم به ذکر است که همانا هدف از خلقت جن و انس، مساله معرفت و عبادت است (2) وبه یقین بیتوته کردن در بهترین مکانها(مساجد) و برترین زمانها (ماه های رجب،شعبان و رمضان) و انجام عباداتی چون روزه،نماز، قرائت قرآن و دعا و مجالست با اهل تقوا(معتکفان)، توفیقی از جانب پروردگار است;به طوری که آفریدگار جهانیان به پیامبران خود (حضرت ابراهیم و اسماعیل) و بندگان مصلح خود فرموده است که مساجد را برای معتکفان مهیا سازند. «و عهدنا الی ابراهیم و اسماعیل ان طهرا بیتی للطائفین والعاکفین و الرکع السجود.» (3)

پس سزاوار و پسندیده است که هر یک از مابه نوعی به تقویت و گسترش چنین ارزشهای بزرگ اسلامی بپردازیم و آن را ارج نهیم.

احکام اعتکاف

معنای اعتکاف:

اقامت و بیوته کردن در مسجد جهت انجام عبادت است.

معتکف:

شخص مقیم و ساکن در مسجد - که به عبادت الهی می پردازد.- را معتکف گویند.

زمان اعتکاف:

در همه ایام سال به جز عید فطر و قربان می توان اعتکاف داشت.

ولی اعتکاف در ماه مبارک رمضان -خصوصا در دهه آخر مستحب مؤکد است.همچنین اعتکاف در «ایام البیض » یعنی روزهای (13، 14 و 15) هر ماه قمری (به خصوص ماه های رجب و شعبان) دارای بیشترین ثواب است.

مکان اعتکاف:

در بیشتر روایات، مسجدالحرام،مسجدالنبی صلی الله علیه وآله، مسجد کوفه و مسجدبصره، ذکر شده است; ولیکن براساس احادیثی دیگر در «مسجد جامع » هر شهری نیز اعتکاف صحیح است. البته به فتوای فقهاو مراجع عظام، به قصد قربت و نیت رجاء ومطلوبیت می توان در مساجد جامع معتکف شد.

مدت اعتکاف:

مدت اعتکاف حداقل سه روز است که روزهای اول و دوم مستحب بوده، ولی با کامل شدن دو روز اول، روز سوم واجب می شود وهمین طور روزهای چهارم و پنجم مستحب وروز ششم واجب است، الی آخر.

اقامت در مسجد:

از اذان صبح روز اول اعتکاف تا اذان مغرب روز سوم باید در مسجد اقامت داشت.

شرایط اعتکاف:

1 - عقل

بنابراین اعتکاف دیوانه، صحیح نیست.

2 - ممیز بودن

در اعتکاف بلوغ شرط نبوده و لذا کودکان ممیزی که خوب و بد را تشخیص می دهند ومسائل عبادی را درک می کنند، می توانندمعتکف شوند.

3 - نیت

انجام این عبادات باید برای تقرب به درگاه الهی (قربة الی الله) بوده باشد. در ضمن نوع اعتکاف از جهت وجوب و استحباب نیز بایدمشخص شود. (البته اعتکاف روز سوم، ششم و نهم در هر صورت واجب می باشد.)

4 - روزه گرفتن

فرد معتکف در ایام اعتکاف باید روزه بگیرد.

5 - اقامت همیشگی در مسجد

دراین مدت نباید از مسجد خارج شد، مگردر حال ضرورت.

6 - کسب رضایت

بر فرزندان و بانوان شرعا واجب است که ازوالدین خود - به خصوص پدر و شوهر اجازه بگیرند.

مبطلات اعتکاف:

کارهایی که در روزها و شبهای اعتکاف برمعتکف حرام است، عبارت است از:

1 - خرید و فروش.

2 - مجادله و نزاع در امور دنیوی.

3 - بوئیدن عطر و بوی خوش برای لذت بردن.

4 - مباشرت باهمسر.

5 - آنچه که روزه را باطل می کند. (که البته اکثر آن ها در شب باعث بطلان اعتکاف نمی شود.)

× توجه: عدم رعایت موارد فوق، موجب باطل شدن اعتکاف، وجوب قضای آن و دادن کفاره می شود.

ادعیه و نماز

الف - در ایام اعتکاف می توان دعاهای متعددی چون دعاهای ماه رجب و جوشن کبیر را خواند; اما آنچه که برای عموم معتکفان (باسواد و بی سواد) ممکن و آسان است، خواندن دعاها و اذکار کوتاه ولی پرمحتواست که به برخی از آن ها اشاره می کنیم:

- اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن...(دعای امام زمان علیه السلام)

- لاحول و لا قوة الا بالله العلی العظیم

- یاالله، یا رب، یارحیم، یاغفور، یارزاق، یا تواب، یا ارحم الراحمین، یا غفارالذنوب، یا ستارالعیوب، الهی العفو و...

- سبوح قدوس رب الملائکة و الروح - اللهم صل علی محمد و آل محمد - اللهم اغفرللمؤمنین و المؤمنات - اللهم اغفرلی و تب علی - استغفرالله ربی و اتوب الیه

ب - خواندن نمازهای واجب و مستحب; که البته خواندن نمازهای قضاشده، در اولویت هستند و اما در خصوص نمازهای مستحبی،می توان به مفاتیح الجنان و غیره مراجعه کرد.بنابراین در طول این روزها و شبها هریک ازبرادران و خواهران معتکف - به هر مقداری که برایشان امکان و ظرفیت وشوق وجود دارد.-می توانند این قبیل دعاها ونمازها را زمزمه و تکرارکنند.

فضیلت ماه رجب

از آنجایی که فعلا درایران مساله اعتکاف بیشتر در ماه «رجب » انجام می گیرد، در رابطه بافضیلت این ماه، به نمونه هایی از احادیث اشاره می کنیم:

پیامبراکرم صلی الله علیه وآله می فرمایند: «ماه رجب، ماه بزرگ خداوند است و ماهی در حرمت و فضیلت به آن نمی رسد... هماناماه رجب، ماه خداست و ماه شعبان، ماه من وماه رمضان، ماه امت من می باشد. هر فردی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، مستوجب رضایت و خشنودی بزرگ خدا می شود وغضب الهی از او دور شده و دری از درهای جهنم به رویش بسته می شود. ماه رجب، ماه استغفار امت من است; پس در این ماه بسیارآمرزش بطلبید. زیرا خداوند آمرزنده ومهربان است.»

امام صادق علیه السلام می فرمایند: «هرکس که یک روز از آخر این ماه (رجب) را روزه بگیرد،خدا او را از شدت سکرات مرگ و از هول بعد ازمرگ و عذاب قبر ایمن می کند; و هرکسی که دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد، بر صراطبه آسانی می گذرد; و هر فردی که سه روز ازآخر این ماه را روزه بگیرد، از ترس بزرگ روزقیامت و از شدتها و هولهای آن روز ایمن گرددو برات بیزاری از آتش جهنم را به او عطاکنند.»

امام موسی بن جعفرعلیه السلام می فرمایند:«هرکسی که یک روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یک سال راه از او دورمی شود و هر فردی که سه روز از آن را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب خواهد شد. همانارجب نام رودی است در بهشت که از شیرسفیدتر و از عسل شیرین تر است; پس هرشخصی که یک روز از ماه رجب را روزه داشته باشد، به یقین از آن نهر بهشتی خواهدنوشید.»

برنامه ریزی برای اعتکاف

همانا زندگی جمعی عده ای از افراد در یک محیط (خانه، مدرسه، مسجد، اداره و...)دارای مزایا و برکات گوناگونی است; و اگرمدیریتی سالم و صحیح و اخلاقی نیکو برآن محیط و افرادش حاکم باشد، نتایج مفیدتر وپربارتری را در پی خواهد داشت.

در رابطه با بیتوته کردن چند روزه معتکفان در مساجد نیز، مطالب فوق صادق است. یعنی با برنامه ریزی صحیح می توان به نتایج مطلوب خود در این چند روز و چندشب رسید و الا خدای نکرده به علت عدم شناخت افراد، کثرت جمعیت، بدسلیقگی وافراط در امر مقدس اعتکاف، ممکن است که امر ناخوشایندی اتفاق بیفتد!

در ضمن از عموم افراد روحانی و مسؤول تقاضا می کنیم که با استفاده از کتابهایی چون ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، مفاتیح الجنان، الحکم الزاهره و... آیات و احادیث مورد بحث را شرح داده و به اطلاع معتکفان ودیگران برسانند. اما نکات مورد نظر عبارتنداز :

1 - تبلیغ و تبیین اعتکاف

سزاوار است که رسانه ها مطالبی را درخصوص این عبادات همگانی به اطلاع مردم برسانند و برادران معظم روحانی نیز احکام عملیه اعتکاف را برای معتکفین توضیح وشرح دهند.

2 - فوائد اعتکاف

بیان فلسفه و ثمرات عبادت، باعث تشویق و تقویت انگیزه می شود; لذا زیبنده است که فایده های متعدد اعتکاف برای همگان - به ویژه معتکفان - بازگو شود. فوائدی از قبیل:تزکیه روح، ازدیاد ایمان و تقوا، کسب ثواب عظیم، نورانیت و نشاط قلبی، گشوده شدن عقده های درونی و رسیدن به آرامش و امید،هدفمندشدن زندگی، کسب معارف و علوم،تقویت اراده و صبر، گسترش محبت،عطرآگین شدن فضای زندگی، و در یک کلام،تقویت و گسترش ارزشها و هنجارهای اسلامی و انسانی.

3 - مشارکت عمومی

سرمایه گذاری درامور خیر، به معنای سهیم شدن در عبادت و ثواب است; پس چه نیکوست افرادی که به عللی توفیق اعتکاف راندارند، از طرق دیگر در این امر مهم سرمایه گذاری نموده و از سود آن بهره مند شوند.مثلا:

الف - رضایت دادن: مسؤولین مربوطه واولیای امور به زیردستان خود - در صورت امکان،- اجازه دهند تا در اعتکاف شرکت نمایند.

ب - اطعام و مساعدت: امید است که مراکزخیریه و افراد نیکوکار در تامین غذای افطار وسحری و دیگر مایحتاج معتکفان، از قافله ابرار عقب نمانند.

ج - تشویق نمودن: ائمه جمعه و جماعت،مسؤولان، خانواده ها و... نیز از همت و ایمان برادران و خواهران معتکف، قدردانی وتجلیل نمایند و با حضور خود و تشویق های مادی و معنوی، باعث تقویت انگیزه های مقدس در افراد معتکف شوند.

4 - معارفه

جهت مودت و محبت بیشتر بین معتکفان و برای جلوگیری از بروز اموری بعضاناخوشایند، بهتر است بین معتکفین -مستقیم یا غیر مستقیم - معارفه ای صورت بگیرد.

5 - حفظ حریم

معتکفان از جهت سن، شغل، علم و... باهم تفاوتهایی دارند; لذا لازم است اولا حریم وشخصیت هرکدام پاس داشته شود. ثانیا باسعه صدر و بزرگواری اختلافات (روحی،فکری و عملی) همدیگر را تحمل فرمایند.

6 - اعتدال

معتکفان از نظر شوق و ظرفیت نیز یکسان نیستند; بنابراین در برنامه های عبادی(سخنرانی، مباحثات علمی، قرائت قرآن،عزاداری، دعا، نوحه خوانی و...) باید میانه روی مراعات شود که خدای ناکرده زیاده روی در امور، اثرات منفی ایجاد نکند.

7 - عمل به توصیه ها

در این سفر و اردوی معنوی، بر مسافران وشیفتگان وادی عبادت و عرفان لازم است که نخست با توصیه های اساتید و سالکان طریق عشق و معرفت آشنا شوند و سپس به ریاضت و تهذیب روح بپردازند تا در کوتاه مدت به سرمنزل مقصود برسند. ان شاءالله.

به عبارت دیگر، هدف از اعتکاف، رسیدن به کمال و خشنودی خداوند است که آن هم مقدماتی دارد; مانند: اخلاص، خضوع،خشوع، تقوا، لقمه حلال، رجاء و امید، توکل،توبه و استغفار، شکر و سپاس، اشک، دعا،استمرار ذکر و...

8 - سؤالات دینی

با تشکیل جلسات پرسش و پاسخ می توان به سؤالات و شبهاتی که احیانا برای معتکفان مطرح است، جواب داد. لذا بایسته است که برادران و خواهران به صورت شفاهی و کتبی سؤالات خود را از سروران روحانی وکارشناسان امور دینی بپرسند.

9 - مجالست با ابرار

حال که بهترین زمان و مکان و دوستان نصیب معتکفان شده است، علاوه بربرکات گوناگون این ایام، نباید از ثمرات مصاحبت ومجالست با اهل علم و اخلاق، غافل شد.

10 - قبولی دعا

یکی از شرایط استجابت دعا، طولانی بودن سجده است و از دیگر شرایط، دعا کردن برای دیگران است; بنابراین دعا برای ظهور وسلامتی امام زمان علیه السلام، سلامتی و عزت رهبرمعظم، آزادی اسیران، پیروزی اسلام ومسلمین، شفای جانبازان و بیماران، سلامتی و سعادت خدمتگزاران، خانواده، اقوام،دوستان و بانیان اعتکاف و خصوصا طلب علومقام و رحمت الهی برای امام راحل قدس سره،شهیدان و اموات، فراموش نشود.

11 - مولودیه

شب و روز 13 رجب، سالروز ولادت مولودکعبه، حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام است;نیکوست به همین مناسبت، به ذکر فضائل ومناقب آن حضرت پرداخته شود.

12 - سوگواری

باتوجه به این که 15 رجب مصادف بارحلت حضرت زینب کبری علیها السلام می باشد،شایسته است به همین مناسبت، با ذکرفضائل و مصائب آن بانوی نمونه، به سوگواری پرداخته شود.

13 - قدر لحظات

حال که خویشتن را در این چند روز از همه چیز و همه جا فارغ ساخته ایم و به جمع سالکان طریق دوست پیوسته ایم، شایسته است برای نیل به تکامل معنوی، از تمامی لحظات ملکوتی اعتکاف استفاده کنیم. و به قول دیگر، شبها و روزهای اعتکاف همان هنگامه های عروج و صعود است که می توان مسافت چهل ساله را به سرعت طی کرد; پس زینهار که این خلوت و سفر معنوی به نوعی باغفلت و سهل انگاری سپری شود!

آری، «هرشب، شب قدر است اگر قدربدانی.» باید مواظب بود در این ایام و لیالی نورانی، صفات رذیله ای مانند: سوءظن،حسادت، عجب، ریا، تکبر، غیبت، غفلت،دروغ و سایر امور ناپسند دل نورانی معتکفان را آلوده نکند.

14 - اندیشیدن

براساس آیات و روایات «تفکر» و «تدبر»بهترین عبادت است; لذا چه نیکوست که درمسائل خداشناسی، خودشناسی و غیره به تفکر و اندیشه پرداخت.

15 - خواب

یکی از نیازهای روحی و جسمی هرانسانی،خواب است; لذا معتکفان برای خود ودوستان شرایط مطلوبی فراهم بسازند تا بعداز مدتی استراحت، با انرژی و شادابی بیشتری به امور عبادی خود بپردازند. از این روست که خداوند حتی خواب روزه دار را نیزعبادت شمرده است.

16 - علاج افسردگی

چه بسا عده ای از معتکفان - خصوصانوجوانان - به سبب دوری از خانواده ودوستان، گاهی دچار دلتنگی بشوند; لذابستگان و دیگران می توانند با حضور خود درمسجد و دیدار از آنان، به تشویق و تقویت آن ها بپردازند.

17 - روحیه تعاون

یکی از ثمرات گرانبهای اعتکاف، مساله تعاون و همکاری است که می توان به روشهای متعدد، این روحیه را تقویت کرد; همانند:جاروکردن مسجد، پذیرایی در هنگامه های افطار و سحر، شستن ظروف و...

18 - آداب مساجد

سزاوار است در خصوص فضائل مسجد،آداب و احکام آن را نیز به یاد سپرد و مراعات نمود. مانند ثواب عبادت و نشستن در مسجد،رعایت کردن احترام و قداست مسجد،خواندن نماز تحیت، آلوده نکردن مسجد،وجوب طهارت آن در صورت آلودگی، عدم دست زدن به وسایل مسجد و غیره.

19 - بهداشت

مسائل بهداشت فردی، جمعی و مکانی باید مراعات شود; مثل: عدم حضور افرادی که بیماری مسری دارند، پاکیزه نگه داشتن جایگاه، وجود لوازم بهداشتی و...

20 - امکانات

فراهم کردن کتاب های قرآن، مفاتیح الجنان و مناجات، مهیا ساختن مهر و تسبیح به اندازه کافی، وجود کمکهای اولیه، فعال شدن سیستم تهویه و هواکش و...

21 - استحمام

از آنجایی که برای عده ای ممکن است موجبات غسل فراهم شود، لذا مسؤولین محترم با نزدیک ترین گرمابه قراردادی ببندند و یا این که در صورت امکان، در همان حیاط و محوطه مسجد چند دوش حمام راه اندازی کنند.

22 - توصیه های امنیتی

عدم آوردن اشیاء گران قیمت، عدم دست زدن به وسایل برقی و حرارتی، وجود ماموران انتظامی در اطراف جایگاه - خصوصا جایگاه اعتکاف خواهران - و غیره.

23 - حلالیت طلبی

از آنجایی که ممکن است در این چند روزه -به صورت خطا و جهل یا خدای ناکرده عمد وعلم - نسبت به دیگران بی احترامی و غیبتی محقق شده باشد، پس لازم است که معتکفان گرامی درپایان اعتکاف، از همدیگر لالیت بطلبند.

24 - غبار روبی

همان طوری که پیش از اعتکاف بحمدالله در امر «غبارروبی مساجد» مشارکت به عمل آمده; شایسته است پس از اتمام زمان ومراسم با شکوه و گسترده اعتکاف، به بهداشت و غبار روبی جایگاه اعتکاف نیزاهمیت داده شود.

25 - نکاتی دیگر

برگزاری مسابقات دینی، نوشتن خاطرات،مقاله و شعر، کشیدن طرح پیرامون اعتکاف(قبل یا بعد از اتمام مراسم)، نوشتن و بازگوکردن پیشنهادها و انتقادات به مسؤولان محترم ستاد اعتکاف، گرفتن عکس دسته جمعی با دوستان معتکف و...


پی نوشتها:

1 - سوره توبه، آیه 18.

2 - سوره ذاریات، آیه 56.

3 - سوره بقره، آیه 125.

فرهنگ کوثر، مهر 1379، شماره 43،پدید آورنده : محمد ابراهیم احمدی





      

ماه رجب، آغاز پرفضیلت ترین سه ماه سال است(رجب، شعبان و رمضان) که هر سه ماه از مقام والایی در میان دیگر ماه های سال برخوردارند. گو این که این ماه، حتی در جاهلیت نیز مورد احترام زیادی بوده و آن را حرام می نامیدند زیرا جنگ و کارزار را نیز در این ماه ناروا وممنوع می دانستند. و چون به احترام ماه رجب، تمام سلاح ها بر زمین گذاشته می شد،آن را «اصم » نیز نام گذاری کرده اند. 

 رسول اکرم صلی الله علیه و آله در فضیلت این ماه چنین می فرماید: «الا ان رجب شهر الله الاصم و هو شهر عظیم و انما سمی الاصم لانه لایقارنه شهر من الشهورحرمه و فضلا عند الله تبارک و تعالی ».

 «الا ان رجب و شعبان شهرای و رمضان شهر امتی ».

 «الا و من صام من رجب یوما ایمانا و احتسابا استوجب رضوان الله الاکبر واطفی صومه فی ذلک الیوم غضب الله ».

 ای مردم بدانید که ماه رجب ماه «اصم » خداوند است و همانا ماهی است بس عظیم و بزرگ و علت نام گذاری این ماه به «اصم » این است که هیچ ماهی از ماه های سال از نظر فضیلت و حرمت نزد خدای تبارک و تعالی، به آن نمی رسد.

 هان! ماه رجب و ماه شعبان دو ماه من اند و ماه رمضان ماه امتم.

 هان! هر که یک روز از ماه رجب را با ایمان و برای رضای خدا روزه بدارد، به نعمت رضوان بزرگ الهی نایل آید، و روزه اش در آن روز خشم خداوند را فرو می نشاند.

 و آن چه بیش تر بر عظمت و احترام این ماه افزوده است، مناسبت های آن است که درراءس آن ها عید بزرگ مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم (27 رجب) وعید میلاد امیرالمومنین مولای متقین علی بن ابی طالب علیه افضل الصلاه والسلام (13رجب) می باشد.

(13 رجب) روز ولادت امیرالمومنین علیه السلام:

 حضرت امیرالمومنین روز13 رجب و33 سال قبل از هجرت در کعبه خانه خدا به دنیا آمد. او نخستین و آخرین کسی است که در کعبه زاده می شود.

 حافظ گنجی شافعی در الکفایه خود در این باره می گوید:

 امیرالمومنین علی بن ابی طالب در مکه در بیت الله الحرام، شب جمعه 13 رجب،33سال پس از عام الفیل، متولد شد. هیچ کس جز او در خانه خدا به دنیا نیامده ونخواهد آمد و همین برای تعظیم مقام والایش کافی است.

 شیخ صدوق در مورد ولادت امام علی علیه السلام چنین می گوید:

 یزید بن قعنب می گوید: من همراه با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از بنی عبدالعزی در برابر خانه خدا نشسته بودیم.

 ناگهان فاطمه بنت اسد به کنار خانه خدا آمد، در حالی که 9 ماه از مدت حمل اوبه علی بن ابی طالب می گذشت. درد زایمان بر او عارض شد، دست ها را به دعا بلند کردو با خدای خود چنین مناجات نمود:

 «پروردگارا! من به تو و پیامبران و کتاب هایی که از سوی تو نازل شده است ایمان دارم و سخن جدم حضرت ابراهیم خلیل را گواهی می دهم; همان کسی که این بیت عتیق را ساخت، پس به حق آن کس که این خانه را بنا کرد و به حق جنینی که در شکم دارم، زایمان را بر من آسان فرما.» یزید بن قعنب ادامه می دهد

 ناگاه دیدیم پشت کعبه شکافته شد و فاطمه بنت اسد به درون خانه خدا وارد شد واز دیدگانمان پنهان ماند، سپس دیوار خانه به هم آمد! رفتیم که قفل را باز کنیم تا از حقیقت قضیه آگاه گردیم ولی قفل خانه خدا باز نشد که نشد. دانستیم که این امری است الهی که

 سه روز بر این منوال گذشت، در روز چهارم مادر علی علیه السلام در حالی که اورا بر دست خود گرفته بود، از خانه خارج شد و چنین گفت: 

 «انی فضلت علی من تقدمنی من النساء لان آسیه بنت مزاحم عبدت الله عزوجل سرافی موضع لایحب ان یعبدالله الا اضطرارا و ان مریم بنت عمران هزت النخله الیابسه بیدها حتی اءکلت منها رطبا جنیا و انی دخلت البیت الحرام فاکلت من ثمار الجنه واوراقها فلما اردت ان اخرج، هتف بی هاتف: یا فاطمه! سمیه علیا فهو علی والله العلی الاعلی یقول: انی شققت اسمه من اسمی و اءدبته بادبی و وقفته علی غامض علمی و هو الذی یکسر الاصنام فی بیتی و هو الذی یوذن فوق ظهر بیتی و یقدسنی و یمجدنی فطوبی لمن احبه و اءطاعه و ویل لمن ابغضه و عصاه ».

 همانا بر بانوانی که پیش از من بودند، برتری دارم زیرا آسیه دختر مزاحم درپنهانی و در جایی که نباید خدا را عبادت کنند، به پرستش و عبادت خدا می پرداخت ومریم دختر عمران، درخت خشک خرما را تکان داد تا از آن رطب تازه بچیند و بخورد،و اما من در خانه خدا وارد شدم (و مهمان او گشتم) و از میوه ها و برگ های بهشتی تناول کردم و هنگامی که خواستم از خانه بیرون آیم، هاتفی مرا ندا داد که: ای فاطمه! فرزندت را «علی » نام گذار چرا که او علی و بزرگ است و خدای علی اعلی می فرماید: من نام او را از نام خود برگرفتم و او را به آداب خود ادب کردم و برپنهانی های علمم آگاه ساختم. او کسی است که بت ها را در خانه ام می شکند. او کسی است که بر پشت بام خانه ام اذان می گوید. او کسی است که مرا بسیار ستایش و تمجیدمی کند. پس خوشا به حال کسانی که او را دوست داشته باشند و اطاعتش کنند و وای برکسانی که او را دشمن داشته و مخالفتش نمایند.(امالی صدوق ص 80)

 نه تنها شیعیان بر این مطلب اتفاق نظر دارند، که بسیاری از مورخان و محدثان و علمای اهل سنت نیز بر این مطلب اذعان می نمایند و گواهی می دهند که علی زاده کعبه است و جز او کسی در خانه خدا متولد نشده و نخواهد شد.

 این فضیلت مانند بسیاری از فضایل دیگر، مخصوص علی است و هیچ کس در آن ها شریک نمی باشد، چه او نور خدا و کلمه خدا و پرچم هدایت خدا است. او مظهر حق تعالی است در جهان دنیا و جامع تمام کمالات و فضایل معنوی است. او برترین و بافضیلت ترین انسان روی زمین پس از رسول خدا(ص) است.

 ابن عباس گوید:

 روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله با مردم سخن می گفت، در ضمن سخنانش فرمود:

 ای مردم! کیست که سخنش از سخن خداو ند بهتر و درست تر باشد؟ ای مردم! هماناخداوند به من دستور داده است که علی را به عنوان پیشوا، امام، خلیفه و وصی خودبه شما معرفی کنم و او را برادر و وزیر خود قرار دهم.

 ای مردم! علی پس از من باب هدایت و دعوت کننده مردم به سوی خداوند می باشد.

 علی، پارساترین و برگزیده ترین مومنان است «و من اءحسن قولا ممن دعا الی الله وعمل صالحا و قال اننی من المسلمین » و چه کسی سخنش ارزشمندتر است از آن کس که مردم را به سوی خدا فرا می خواند و کارهای شایسته انجام می دهد و می گوید: من ازمسلمانانم.

 ای مردم! علی از من است. فرزندان علی فرزندان من هستند، و او همسر دختر عزیزم است.

 فرمان او فرمان من و نهی او نهی من است. پس ای مردم، بر شما باد به طاعت وفرمان برداری از او و زنهار از نافرمانی و مخالفتش چرا که اطاعتش، اطاعت من ونافرمانیش، نافرمانی من است.

 ای مردم! علی صدیق این امت و فاروق آن است . و علی محدث و سخن گوی این امت است.

 علی هارون، یوشع، آصف و شمعون امت است. علی الگوی هدایت و کشتی نجات و طالوت امت و ذوالقرنین آن است.

 ای مردم! علی آزمایش خداوند بر مردم است و علی حجت بزرگ پروردگار است.

 علی آیت عظمای الهی و پیشوای هدایت و عروه الوثقی دین است.

 ای مردم! علی با حق و حق با علی است و علی زبان گویای حق است.

 ای مردم! علی قسیم الجنه والنار (قسمت کننده بهشت و دوزخ) است. هیچ یک ازشیعیان و پیروانش به جهنم نمی روند و هیچ یک از دشمنانش از جهنم رها نمی شوند وهمانا هیچ یک از دشمنانش به بهشت ره نمی یابند و هیچ یک از پیروانش از بهشت دورنمی شوند.

 ای یاران و اصحاب من! من ناصح و خیرخواه شما هستم و هم اکنون رسالت و پیغام خدایم را به شما رساندم ولی چه کنم که شما ناصحان را دوست نمی دارید؟! این عیدسعید را به مقام شامخ حضرت ولی الله الاعظم اءرواحنا لتراب مقدمه الفداء، تهنیت عرض می کنیم و این روز فرخنده را به تمام پیروان و علاقمندان و شیعیان آن حضرت به ویژه ملت فداکار ایران که افتخار پیروی از وجود مقدسش را دارد، تبریک می گوییم وامیدواریم خداوند ما را جزء شیعیان واقعی آن حضرت قرار دهد و در روز تقسیم بهشت و دوزخ، ما را جزء ساکنان بهشت برینش به حساب آورد، هر چند لیاقت همنشینی با آن انوار الهیه را نداشته باشیم، زیرا بی گمان ما محب و علاقمند او و فرزندان معصوم و مطهرش هستیم و چنان که پیامبر می فرماید: «المرء مع من اءحب » پس بارالها مارا با هر که دوست داریم محشور فرما.

 یک بار دیگر این عید بزرگ را به مقام معظم رهبری و ملت و امت اسلامی تبریک وتهنیت عرض می کنیم.

مناسبت های دیگر ماه:

 فهرست وار مناسبت های دیگر ماه بزرگ رجب را می شمریم: 

اول رجب: 

 سالروز ولادت پیشوای پنجم، حضرت امام محمد باقر علیه السلام است که درنخستین روز از ماه رجب سال 57 هجری در مدینه منوره به دنیا آمد. آن حضرت چهار سال از عمر مبارکش را با جد بزرگوارش امام حسین علیه السلام گذراند و35 سال با پدرش امام سجاد علیه السلام. و پس از شهادت پدر، 18 سال زندگی کرد که مدت امامت آن حضرت را تشکیل می دهد.

 امام باقر علیه السلام در روز هفتم ذی حجه از سال 114 هجری در سن 57 سالگی به شهادت رسید.

 روز ولادت آن بزرگوار را به عموم شیعیانش تبریک و تهنیت می گوییم.

دوم رجب:

 امام علی بن محمد الهادی علیهما السلام، دهمین امام و پیشوای شیعیان درروز دوم رجب یا پنجم رجب از سال 212 یا 214 هجری در روستایی به نام «بصریا» نزدیک مدینه منوره به دنیا آمد. و طبق برخی روایات در روز سوم رجب یا25 جمادی الثانی از سال 254 هجری در سامرا به شهادت رسید.

 امام هادی علیه السلام 6 سال و 5 ماه همراه با پدر زندگی کرد و پس ازشهادت پدر33 سال زیست که مدت امامتش می باشد.

 روز ولادت حضرتش را به شیعیانش تبریک، و روز وفاتش را تسلیت می گوییم وامیدواریم خداوند ما را با آن حضرت محشور فرماید.

دهم رجب:

 امام نهم، حضرت محمد بن علی الجواد علیهماالسلام در روز جمعه دهم ماه رجب ازسال 195 هجری به دنیا آمد. آن حضرت در سن 8 یا9 سالگی به امامت رسید و17 سال مدت امامتش به طول انجامید، یعنی عمر مبارکش از26 سال تجاوز نمی کند. ولی به هر حال سن و سال برای آن بزرگواران و پیشوایان معصوم مطرح نیست، چه این که آن ها برگزیدگان خدایند و از آغاز تولد، انسان کامل هستند(و آتیناه الحکم صبیا).

 امام جواد روز ششم ذی حجه یا به قولی در روز آخر ماه ذی قعده ازسال 220 هجری به شهادت رسید.

 روز ولادت این امام معصوم بر همه پیروانش مبارک باد.

25 رجب:

 در این روز، هفتمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت حضرت امام موسی کاظم علیه السلام در سن 55 سالگی در سال 183 در زندان سندی بن شاهک لعنه الله علیه و به دستور هارون الرشید عباسی لعنه الله علیه به شهادت رسید.

 امام کاظم علیه السلام که معروف به باب الحوائج است 55 سال مدت عمر مبارکش می باشد که 25 سال آن دوران امامتش است.

 فرا رسیدن روز شهادت آن حضرت که روز غم و اندوه مسلمین است را تسلیت می گوییم و امیدواریم این باب الحوائج ما را در روزی که «لاینفع مال و لابنون » است، دست ما را بگیرد و شفاعتمان کند، آمین رب العالمین.

27 رجب:

 یکی از بزرگ ترین اعیاد اسلامی است. روزی است که رسول خدا به پیامبری مبعوث شد و وحی بر آن حضرت نازل گشت. امروز روز ولادت اسلام است و روزی است که مردم از ظلمات بیرون آمدند و به نور پیوستند، لذا بر امت است که امروز را درسراسر جهان جشن بگیرند و شادمانی کنند; جشنی بزرگ که سزاوار این روزبسیار بزرگ باشد.

 «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلو علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین ».

 حضرت امیرالمومنین علیه السلام دوران بعثت را چنین تعریف می کند:

 «پیامبر در حالی برانگیخته شد که مردم در فتنه ها و آشوب ها و سرگردانی های دوران جاهلیت گرفتار بودند، همان فتنه ها که طناب خانه دین را می گسست و ستون های ساختمان یقین را درهم می ریخت. در اصل دین اختلاف افتاده و مطلب بر مردم مشتبه شده بود، آن سان که راه رهایی از آن حیرت ها و سردرگمی ها تنگ شده و مصدر هدایت وراهنمایی از دیدگانشان مخفی مانده بود.

 پس راه حق گمنام و کوری ضلالت، جهان را فراگیر شده بود. خداوند و پروردگار خودرا نافرمانی می کردند و شیطان دور شده از رحمت الهی را اطاعت می نمودند. ایمان ازمیان رفته بود و ستون هایش درهم ریخته و نشانه هایش ناشناخته مانده و راه هایش فرسوده و جاده هایش برطرف شده بود.

 شیطان را فرمان می بردند و در راه هایش گام می نهادند و به آبخورهایش سر می زدندو شیطان پرچم های خود را توسط آنان برافراشته می کرد. در فتنه هایی که مردم راپایمال نموده و همگی در آن سرگردان و گرفتار آمده بودند...»(نهج البلاغه، خطبه 2) این روز بسیار فرخنده و عید سعید را به عموم مسلمین به ویژه برادران وخواهران مسلمان ایران که افتخار پیروی صادقانه از رسول الله را دارند، تبریک و تهنیت فراوان عرض می کنیم.

 منبع: مجله پاسدار اسلام،آبان ماه 1377،شماره20





      

مقدمه

 رجب، هفتمین ماه سال قمری است که در اسلام به آن اهمیت ویژه ای داده شده و در شمار ماه های پرفضیلتْ و یکی از چهارماه برخوردار از حرمت و قداست ویژه است. رجب، ماهی است که در آنْ بندگان و مؤمنان و ره پویان، خود را برای شرکت در مهمانی بزرگ خداوند آماده می کنند. ماهِ زدودن غبار تیرگی از روح و جان، ماهِ تمرین حضور و توجه به بیشتر به معنویات، و ماه بندگی و فرمان بری و در نهایتْ سرآغاز اُنس و الفتی جانانه به پروردگار هستی بخش است.

سلام بر ماه رجب

 سلام بر ماه رجب، ماه پیوند بندگان با معبود مهربان، ماه بارش باران مهر و محبت الهی، ماه رسیدن به سر منزل مقصود، و ماه اُنس شب زنده دارانِ همیشه بیدار با محبوب و معبود بی همتا.

 سلام بر هلال رجب که آمدنش مژده پایان اندوه است و بدر آنْ یادآور تولد ماه تمام، امامِ هُمام و حیدر کرّار و پایانشْ نوید رهایی بشر از جهل و نادانی، شکوفایی اخلاق انسانی، بعثت آن بزرگْ مردِ تاریخ برای همیشه زمان.

 سلام بر بهار مناجات و بندگی. سلام بر نجوای شبانه اهالی رجب. سلام بر شب های رجب که پذیرای زاهدان است و سلام بر روزهایش که میزبان عاشقان وصال الهی است و سلام بر لحظه لحظه رجب که شاهد ذکرِ ذاکران است.

اهالی رجب

 اهالی رجب، مردان و زنان با ایمانی اند که آرزویی جز وصال یار ندارند و اشتیاقی غیر از دیدارْ در آن ها نیست. ذکرشان اللّه ، کارشان لِلّه و هدفشان کسب خشنودی پروردگار است. «رجبیّون» قصدی جز رضوان الهی ندارند. بهشتِ آنان توجه محبوب است و دوزخشانْ حرمان یاد او. آن گاه که یارشان به اشک شوقی آن ها را می نوازد، برایشان از آن چه در دنیاست بهتر و خوش گوارتر است. هر کس توشه ای از سفره رجب برمی دارد و در خانه تکانی آن، همه می کوشند تا غباری بر گرد جان باقی نگذارند.

 عقده دل وانما، ماه رجب می رسد     هلهله کن عاکفا، ماه طرب می رسد

 آفتاب رجب، گرمی بخش دل های اهالی آن است و مهتابشْ نوازش دهنده دیدگان نجواکنندگان و ستاره های آن، آیات تفکر و تأمل اندیشمندان است.

مناسبت های رجب

 ماه رجب، از ماه های بزرگی است که طلوع سه امام معصوم، امام علی علیه السلام ، امام محمد باقر علیه السلام و امام جواد علیه السلام را در آن شاهدیم و شروع بزرگ ترین جنبش تاریخ بشری، یعنی برانگیخته شدن پیام آور مهر و محبت، محمد مصطفی صلی الله علیه و آله برای هدایت و سعادت انسان ها، در آن اتفاق افتاده است. یاد و نام پیشوایان شهید این ماه، حضرت امام موسی کاظم علیه السلام و امام هادی علیه السلام و نیز پیام آور کربلا، زینب کبری علیهاالسلام گرمی بخش دل های مؤمنان است و نیمه رجب هم، پذیرای معتکفان کوی دوست خواهد بود و شاهدِ خلوتِ مشتاقان.

رجب در قرآن

 خداوند در آیه 36 سوره توبه می فرماید: «به درستی که تعداد ماه ها نزد خداوند و در کتاب تکوین او از همان روزی که آسمان ها و زمین را آفرید، دوازده ماه است که چهار ماه آن، ماه حرام می باشد» طبق بیان روایات، یکی از چهار ماه حرام، ماه رجب است که بر خلاف سه ماهِ ذی قعده، ذی حجّه و محرّم که به دنبال هم آمده اند، این ماه به تنهایی و جدای از آن ها واقع شده است. منظور از حرام بودن چهار ماه، این است که مردم در این ماه ها، از جنگیدن با یکدیگر دست بکشند و امنیت عمومی همه جا حکم فرما شود تا مردمان به زندگی خود و فراهم آوردن وسایل آسایش و سعادت خویش برسند و به عبادت و طاعت خود بپردازند.

فلسفه ماه های حرام

 ماه رجب، یکی از چهار ماه حرام است که در آنْ از جنگ و خون ریزی نهی شده است. تحریم جنگ در این چهار ماه، یکی از راه های پایان دادن به جنگ های طولانی و وسیله ای برای دعوت به صلح و آرامش بود؛ زیرا هنگامی که جنگ جویان چهار ماه از سال اسلحه را بر زمین گذاشته و صدای چکاچک شمشیرها خاموش گردد و مجالی برای تفکر و اندیشه به وجود آید، احتمال پایان یافتن جنگ بسیار زیاد است. اسلام در هر سال برای پیروان خود یک آتش بس چهارماهه اعلام می دارد که اینْ خود نشانه روح صلح طلبی اسلام است. البته اگر دشمن بخواهد از این قانون اسلامی سوء استفاده کند و حریم ماه های حرام را بشکند، اجازه مقابله به مثل به مسلمانان داده شده است.

رجب در کلامِ پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله

 رجب، ماهی است که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در آن مأمور شد تا خوبی ها را تکمیل کرده و انسانِ متحیّرِ سرگردان را منزل بنمایاند و آیینی آورد که برای همیشه تاریخ، انسان ها را راهنما باشد. مبعوثِ رجب، درباره فضیلت های آن می فرماید: «رجب، ماهِ نزول رحمت الهی است و خداوند در این ماه، رحمت خود را بر بندگان خویش فرو می ریزد». و در کلام زیبای دیگر می فرماید: «در بهشت قصری است که غیر از روزه داران ماه رجب؛ کسی وارد آن نمی شود». و بدین ترتیب، حضرت لزوم توجه بیش تر به این ماه و تفاوت قائل شدن بین رجب و سایر ماه ها را متذکر می شود و بر پیروان ایشان است که این ماه را، چونان فرصتی طلایی غنیمت بشمارند و در حفظ حرمت و بهره مندی از آن کوشا باشند.

رجب در نگاه پیشوای هفتم

 ماه رجب، زمینه ای مناسب برای نزدیک شدن به خداوند و زدودن زنگار گناه از جان و دل است. پیشوای هفتم، امام موسی کاظم علیه السلام که خود در این ماه به دیدار معبود شتافت، در خصوص ماه رجب به امتیازی که خداوند در این ماه برای انسان ها برای روی آوردن به نیکی و پاک کردن سیاهی ها داده، اشاره می کند و می فرماید: «رجب، ماه بزرگی است که خداوند نیکی ها را در آنْ دو چندان پاداش می دهد».

شرافت رجب در بیان استاد بزرگ اخلاق

 مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی، استاد بزرگ اخلاق و عرفان، در کتاب شریف و ارجمند المراقبات درباره دلایل شرافت ماه رجب، می نویسد: «ماه رجب، یکی از ماه های حرام می باشد و از اوقات دعاست. [این ماه] حتی در زمان جاهلیت نیز به این مطلب مشهور بوده و مردم آن زمان منتظر این ماه بودند تا در آن دعا کنند. هم چنین این ماه، ماهِ امیرالمؤمنین است، چنان چه طبق روایاتْ شعبان ماهِ رسول خدا صلی الله علیه و آله و رمضان ماه خدای متعال می باشد». ایشان هم چنین همه سالکان راه حق را بر مواظبت این ماه و بجا آوردن اعمال مخصوص آن توصیه می کنند.

نام های رجب

 ماه رجب، به دلیل برخورداری از مزایای گوناگون و توجه به ابعاد معنوی آن، نام های دیگری نیز دارد؛ نام هایی مثل ماه آمرزش خواهی (شهرُ الاستغفار)؛ ماه تک (رَجَبُ الفَرد) به دلیل تنها واقع شدن و جدا شدن آن از سایر ماه های حرام؛ سرشار (رَجَبُ الاَصَبّ) به دلیل نزول سرشار رحمت الهی؛ ماه امیرمؤمنان (شهرُ امیرِالمؤمنین)، ریسمان الهی و اَصَمْ یعنی برخوردار از فضیلت های بسیار.

رجب، تمرین تزکیه

 ماه رجب، ماه آمادگی برای حضور در مهمانی خداوند است و برنامه های پیشنهادی اسلام در این ماه، همه از نوعی تمرین و یافتن آمادگی حکایت دارند. تأکید بزرگان دینی بر گرفتن روزه در این ماه و ذکر پاداش های بسیار برای روزه داری در ماه رجب، برای تشویق مسلمانان برای کسب آمادگیِ بار یافتن به ضیافت الهی، مؤید این مطلب است. در روایتی از یکی از یاران امام صادق علیه السلام می خوانیم: «در روزهای پایانی ماه رجب، به محضر امام صادق علیه السلام مشرّف شدم. حضرت با دیدنِ من، فرمودند: آیا در این ماه روزه گرفته ای، عرض کردم: خیر. حضرت فرمود: آن قدر ثواب از دست داده ای که اندازه اش را جز خداوند نمی داند، همانا این ماهی است که خداوند آن را بر دیگر ایام برتری داده و حرمت آن را بزرگ شمرده است و برای روزه داران آن، کرامت خویش را واجب کرده است».

توجه امام خمینی رحمه الله به ماه رجب

 برای عارفان و پویندگان راهِ حق، فرصت هایی چون ماه رجب با آن فضایل و کرامتش، دُرّی قیمتی است که به راحتی از آن نمی گذرند. سالکان کوی دوست که هر لحظه در اندیشه نزدیکی بیش تر و برتر به حضرت سبحان هستند، از هیچ فرصت و کوششی در این راه کوتاهی نمی کنند و با استفاده از شب ها و روزهای ماهی چون ماه نزول باران رحمت الهی، رجب، در اُنس بیش تر با خداوند می کوشند. «حضرت امام خمینی رحمه الله نیز با توجه به آگاهی از فضایل این ماه، عنایت بیش تری نسبت به این ماه و خلوت و انس باخدای بی همتا و دوری از اغیارنشان می دادند».

شهید مطهری رحمه الله و ماه رجب

 استاد مرتضی مطهری، درباره خاطراتش از ماه رجب می نویسد: «ما که بچه بودیم در منزل خود، انتظار آمدن ماه رجب را می کشیدیم و چند روز مانده به آمدن ماه، همه جا صحبت از این ماه شریف بود. شب اول آن برای مشاهده هلال رجب، در مسجد جمع می شدیم». ایشان هم چنین درباره انتقال فرهنگ اهتمام به سنت های اسلامی چون احترام به ماه رجب، و استفاده از فرصت های آن، در پیامی انتقادی می فرمایند: «این ماه، ماه استغفار و ماه عبادت و روزه است و این سنت ها در میان ما، در حال فراموشی است. بچه های ما کم کم حتی نام ماه های قمری را هم از یاد می برند و نمی توانند آن ها را ذکر کنند، ولی به هر حال تکلیف (بیان سنت های اسلامی) از ما ساقط نمی ود».

برخی از اعمال مستحبی رجب

 برای استفاده بیش تر از فضیلت های سرشار ماه رجب، برنامه هایی از سوی بزرگان و پیشوایان دین اسلام پیشنهاد شده که انجام آن ها در این ماه، مورد توجه و سفارش آن حضرات بوده است. برنامه هایی مثل روزه گرفتن به هر میزان که ممکن باشد؛ مداومت بر ذکر «لااله الا اللّه »؛ خواندن بعضی از دعاهای مخصوص بعد از هر نماز؛ به جا آوردن عمره مفرده؛ زیارت حضرت رسول صلی الله علیه و آله ، امیرمؤمنان علیه السلام ، امام حسین علیه السلام و امام رضا علیه السلام و نیز شرکت در مراسم معنوی اعتکاف که می تواند انسان را در جهت تقویت بنیه معنوی یاری رساند.

ذکرهای رجب

 از اعمال مهم و ارزشمند ماه رجب، خواندن اذکار و دعاهایی است که از سوی معصومان روایت شده است در این ماه، خواندن دعای «یامَنْ اَرْجُوْهُ لِکُلِّ خَیْرٍ». بعد از هرنماز توصیه گردیده است؛ دعای مخصوص ماه رجب که از دعاهای کوتاه، ولی عمیق و پرمعنا است و از طرف امام زمان(عج) صادر شده و خود حضرت سفارش به مداومت آن در روزهای رجب نموده اند، نیز از برنامه های ماه رجب است.

رجب، ماه عذرخواهی

 از امام صادق علیه السلام نقل شده که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «رجب ماه استغفار امت من است، پس در این ماه طلب آمرزش کنید که خداوند آمرزنده و مهربان است. رجب را اصَبّ می گویند؛ چون رحمت خداوند در این ماه بر امت من بسیار ریخته می شود. پس بسیار بگویید: اَسْتَغْفِرُاللّه َ وَ اَسْئَلُه التَّوبَة؛ یعنی از خداوند به خاطر کارهای بدم پوزش می طلبم و از او فرصت بازگشت می خواهم».

دعای هر روز رجب

 در ماه رجب، یکی از دعاهایی که بسیار مورد استفاده و توجه مؤمنان قرار می گیرد، دعای شریف «یا مَنْ اَرْجُوهُ» است. این دعا را امام صادق علیه السلام به پیروان خود آموختند تا در ماه رجب در هر روز و شب و در پی هر نماز آن را زمزمه کنند. «ای کسی که همه خوبی ها را از او امید دارم و می دانم که از ناحیه او هیچ بدی نخواهد رسید. ای کسی که عطای بسیار در مقابل بهای اندک می دهی. ای کسی که آن چه از او می خواهند و نمی خواهند و حتی نمی دانند به مردمان از روی رحمت و مهربانی عطا می کند و می بخشد. با خواستن من از درگاه تو، تمام خیر و خوبی دنیا و آخرت را بر من ارزانی دار وتمام بدی های آن دو سرا را از من دور نما. که هر قدر هم عطا کنی، چیزی از تو کم نخواهد شد و از فضل خود، لطف و کرمت را بر من افزون نما. ای صاحب بزرگی و کرامت، ای مالک نعمت ها و صاحب بخشش، ای کسی که بر بندگان منّت داری و لطف، رویم را بر آتش جهنم حرام گردان».

 منبع: مجله گلبرگ، شهریورماه 1382،شماره42، صفحه63 





      

لیلة الرغائب

از جمله شبهای بزرگ و با عظمت ماه رجب شب جمعه اول این ماه است.معروف به لیلة الرغائب، اعمال مخصوصی در این شب ذکر شده که به واسطه آن اعمال برکات و پاداش فراوان بر انسان سرازیر می شود.

رغائب جمع رغیبه است به معنی «امرٌ مرغوب فیه عکاء کثیر» یعنی شبی که در آن عطاها و مواهب فراوان بدست می آید در حدیث است شب جمعه اول این ماه احیاء و بیداری و نیایش فضیلت ویژه دارد و موجب دست یابی به عطایای ارزشمند حضرت پروردگار است، در حدیث است که رسول خدا(ص) فرمود: ملائکه این شب را به این نام نهادند و محدثان در کتاب های دعا نمازی با کیفیت مخصوصی در این شب ذکر کرده اند که پیامبر(ص) فرمود: هر کس این نماز را در این شب انجام دهد ثواب این نماز به نیکوترین صورت با روی خندان و درخشان و با زبانی فصیح در شب اول قبر در حضور این فرد ظاهر شود و به او می گوید: ای دوست من مژده می دهم تو را که از هر شدّت و سختی نجات یافتی، نمازگزار می گوید: تو کیستی که من تاکنون چنین صورتی زیبا با چنین جلوه ای ندیدم و سخنی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیدم در پاسخ می گوید: من همان نماز لیلة الرغائبم که شما انجام دادی. امشب آمده ام نزدت باشم تا حق را ادا کنم و مونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور دمیده شود من در عرصه قیامت سایه بر سر تو خواهم افکند پس خوشحال باش که خیر از تو معدوم نخواهد شد.

کیفیت نماز در مفاتیح الجنان ذکر شده است می توانید مراجعه کنید. 





      


تولد امام دهم شیعیان حضرت امام علی النقی (ع ) را نیمه ذیحجه سال 212 هجری قمری نوشته اند . پدر آن حضرت ، امام محمد تقی جوادالائمه (ع ) و مادرش سمانه از زنان درست کردار پاکدامنی بود که دست قدرت الهی او را برای تربیت مقام ولایت و امامت مأمور کرده بود ، و چه نیکو وظیفه مادری را به انجام رسانید و بدین مأموریت خدایی قیام کرد  . نام آن حضرت - علی - کنیه آن امام همام " ابوالحسن " و لقبهای مشهور آن حضرت " هادی " و " نقی " بود . حضرت امام هادی (ع ) پس از پدر بزرگوارش در سن 8 سالگی به مقام امامت رسید و دوران امامتش 33 سال بود .

در این مدت حضرت علی النقی (ع ) برای نشر احکام اسلام و آموزش و پرورش و شناساندن مکتب و مذهب جعفری و تربیت شاگردان و اصحاب گرانقدر گامهای بلند برداشت . نه تنها تعلیم و تعلم و نگاهبانی فرهنگ اسلامی را امام دهم (ع ) در مدینه عهده دار بود ، و لحظه ای از آگاهانیدن مردم و آشنا کردن آنها به حقایق مذهبی نمی آسود ، بلکه در امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه پنهان و آشکار با خلیفه ستمگر وقت - یعنی متوکل عباسی - آنی آسایش نداشت .

به همین جهت بود که عبدالله بن عمر والی مدینه بنا بر دشمنی دیرینه و بدخواهی درونی ، به متوکل خلیفه زمان خود نامه ای خصومت آمیز نوشت ، و به آن امام بزرگوار تهمتها زد ، و نسبتهای ناروا داد و آن حضرت را مرکز فتنه انگیزی و حتی ستمکاری وانمود کرد و در حقیقت آنچه در شأن خودش و خلیفه زمانش بود به آن امام معصوم (ع ) منسوب نمود ، و این همه به جهت آن بود که جاذبه امامت و ولایت و علم و فضیلتش مردم را از اطراف جهان اسلام به مدینه می کشانید و این کوته نظران دون همت که طالب ریاست ظاهری و حکومت مادی دنیای فریبنده بودند ، نمی توانستند فروغ معنویت امام را ببینند .

و نیز " مورخان و محدثان نوشته اند که امام جماعت حرمین ( = مکه و مدینه ) از سوی دستگاه خلافت ، به متوکل عباسی نوشت : اگر تو را به مکه و مدینه حاجتی است ، علی بن محمد ( هادی ) را از این دیار بیرون بر ، که بیشتر این ناحیه را مظیع و منقاد خود گردانیده است " . این نامه و نامه حاکم مدینه نشان دهنده نفوذ معنوی امام هادی (ع ) در سنگر مبارزه علیه دستگاه جبار عباسی است .

از زمان حضرت امام محمد باقر (ع ) و امام جعفر صادق (ع ) و حوزه چهار هزار نفری آن دوران پربار ، شاگردانی در قلمرو اسلامی تربیت شدند که هر یک مشعلدار فقه جعفری و دانشهای زمان بودند ، و بدین سان پایه های دانشگاه جعفری و موضع فرهنگ اسلامی ، نسل به نسل نگهبانی شد و امامان شیعه ، از دوره حضرت رضا (ع ) به بعد ، از جهت نشر معارف جعفری آسوده خاطر بودند ، و اگر این فرصت مغتنم در زمان امام جعفر صادق (ع ) پیش نیامده بود ، معلوم نبود سرنوشت این معارف مذهبی به کجا می رسید ؟ به خصوص که از دوره زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر (ع ) به بعد دیگر چنین فرصتهای وسیعی برای تعلیم و نشر برای امامان بزرگوار ما - که در برابر دستگاه عباسی دچار محدودیت بودند و تحت نظر حاکمان ستمکار - چنان که باید و شاید پیش نیامد .

با این همه ، دوستداران این مکتب و یاوران و هواخواهان ائمه طاهرین - در این سالها به هر وسیله ممکن ، برای رفع اشکالات و حل مسائل دینی خود ، و گرفتن دستور عمل و اقدام - برای فشرده تر کردن صف مبارزه و پیشرفت مقصود و در هم شکستن قدرت ظاهری خلافت به حضور امامان والاقدر می رسیدند و از سرچشمه دانش و بینش آنها ، بهره مند می شدند و این دستگاه ستمگر حاکم و کارگزارانش بودند که از موضع فرهنگی و انقلابی امام پیوسته هراس داشتند و نامه حاکم مدینه و مانند آن ، نشان دهنده این هراس همیشگی آنها بود . دستگاه حاکم ، کم کم متوجه شده بود که حرمین ( مکه و مدینه ) ممکن است به فرمانبری از امام (ع ) درآیند و سر از اطاعت خلیفه وقت درآورند .

بدین جهت پیک در پیک و نامه در پی نامه نوشتند ، تا متوکل عباسی دستور داد امام هادی (ع ) را از مدینه به سامرا - که مرکز حکومت وقت بود - انتقال دهند . متوکل امر کرد حاجب مخصوص وی حضرت هادی (ع ) را در نزد خود زندانی کند و سپس آن حضرت را در محله عسکر سالها نگاه دارد تا همواره زندگی امام ، تحت نظر دستگاه خلافت باشد . برخی از بزرگان مدت این زندانی و تحت نظر بودن را - بیست سال - نوشته اند .

پس از آنکه حضرت هادی (ع ) به امر متوکل و به همراه یحیی بن هرثمه که مأمور بردن حضرت از مدینه بود ، به سامرا وارد شد ، والی بغداد اسحاق بن ابراهیم طاهری از آمدن امام (ع ) به بغداد با خبر شد ، و به یحیی بن هرثمه گفت : ای مرد ، این امام هادی فرزند پیغمبر خدا (ص ) می باشد و می دانی متوکل نسبت به او توجهی ندارد اگر او را کشت ، پیغمبر (ص ) در روز قیامت از تو بازخواست می کند . یحیی گفت : به خدا سوگند متوکل نظر بدی نسبت به او ندارد . نیز در سامرا ، متوکل کارگزاری ترک داشت به نام وصیف ترکی . ا

و نیز به یحیی سفارش کرد در حق امام مدارا و مرحمت کند . همین وصیف خبر ورود حضرت هادی را به متوکل داد . از شنیدن ورود امام (ع ) متوکل به خود لرزید و هراسی ناشناخته بر دلش چنگ زد . از این مطالب که از قول یحیی بن هرثمه مأمور جلب امام هادی (ع ) نقل شده است درجه عظمت و نفوذ معنوی امام در متوکل و مردان درباری به خوبی آشکار می گردد ، و نیز این مطالب دلیل است بر هراسی که دستگاه ستمگر بغداد و سامرا از موقعیت امام و موضع خاص او در بین هواخواهان و شیعیان آن حضرت داشته است .

باری ، پس از ورود به خانه ای که قبلا در نظر گرفته شده بود ، متوکل از یحیی پرسید : علی بن محمد چگونه در مدینه می زیست ؟ یحیی گفت : جز حسن سیرت و سلامت نفس و طریقه ورع و پرهیزگاری و بی اعتنایی به دنیا و مراقبت بر مسجد و نماز و روزه از او چیزی ندیدم ، و چون خانه اش را - چنانکه دستور داده بودی - بازرسی کردم ، جز قرآن مجید و کتابهای علمی چیزی نیافتم . متوکل از شنیدن این خبر خوشحال شد ، و احساس آرامش کرد . با آنکه متوکل از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود و بنا به دستور او بر قبر منور حضرت سیدالشهداء (ع ) آب بستند و زیارت کنندگان آن مرقد مطهر را از زیارت مانع شدند ، و دشمنی یزید و یزیدیان را نسبت به خاندان رسول اکرم (ص ) تازه گردانیدند ، با این همه در برابر شکوه و هیبت حضرت هادی (ع ) همیشه بیمناک و خاشع بود .

مورخان نوشته اند : مادر متوکل نسبت به مقام امام علی النقی (ع ) اعتقادی به سزا داشت . روزی متوکل مریض شد و جراحتی پیدا کرد که اطباء از علاجش درماندند . مادر متوکل نذر کرد اگر خلیفه شفا یابد مال فراوانی خدمت حضرت هادی (ع ) هدیه فرستد . در این میان به فتح بن خاقان که از نزدیکان متوکل بود گفت : یک نفر را بفرست که از علی بن محمد درمان بخواهد شاید بهبودی یابد . وی کسی را خدمت آن حضرت فرستاد امام هادی فرمود : فلان دارو را بر جراحت او بگذارید به اذن خدا بهبودی حاصل می شود .

چنین کردند ، آن جراحت بهبودی یافت . مادر متوکل هزار دینار در یک کیسه چرمی سر به مهر خدمت امام هادی (ع ) فرستاد . اتفاقا چند روزی از این ماجرا نگذشته بود که یکی از بدخواهان به متوکل خبر داد دینار فراوانی در منزل علی بن محمد النقی دیده شده است . متوکل سعید حاجب را به خانه آن حضرت فرستاد . آن مرد از بالای بام با نردبان به خانه امام رفت . وقتی امام متوجه شد ، فرمود همان جا باش چراغ بیاورند تا آسیبی به تو نرسد . چراغی افروختند . آن مرد گوید : دیدم حضرت هادی به نماز شب مشغول است و بر روی سجاده نشسته . امام فرمود : خانه در اختیار توست .

آن مرد خانه را تفتیش کرد . چیزی جز آن کیسه ای که مادر متوکل به خانه امام فرستاده بود و کیسه دیگری سر به مهر در خانه وی نیافت ، که مهر مادر خلیفه بر آن بود . امام فرمود : زیر حصیر شمشیری است آن را با این دو کیسه بردار و به نزد متوکل بر . این کار ، متوکل و بدخواهان را سخت شرمنده کرد . امام که به دنیا و مال دنیا اعتنایی نداشت پیوسته با لباس پشمینه و کلاه پشمی روی حصیری که زیر آن شن بود مانند جد بزرگوارش علی (ع ) زندگی می کرد و آنچه داشت در راه خدا انفاق می فرمود .

با این همه ، متوکل همیشه از اینکه مبادا حضرت هادی (ع ) بر وی خروج کند و خلافت و ریاست ظاهری بر وی به سر آید بیمناک بود . بدخواهان و سخن چینان نیز در این امر نقشی داشتند . روزی به متوکل خبر دادند که : " حضرت علی بن محمد در خانه خود اسلحه و اموال بسیار جمع کرده و کاغذهای زیاد است که شیعیان او ، از اهل قم ، برای او فرستاده اند " . متوکل از این خبر وحشت کرد و به سعید حاجب که از نزدیکان او بود دستور داد تا بی خبر وارد خانه امام شود و به تفتیش بپردازد .

این قبیل مراقبتها پیوسته - در مدت 20سال که حضرت هادی (ع ) در سامره بودند - وجود داشت . و نیز نوشته اند : " متوکل عباسی سپاه خود را که نود هزار تن بودند از اتراک و در سامرا اقامت داشتند امر کرد که هر کدام توبره اسب خود را از گل سرخ پر کنند ، و در میان بیابان وسیعی ، در موضعی روی هم بریزند . ایشان چنین کردند . و آن همه به منزله کوهی بزرگ شد . اسم آن را تل " مخالی " نهادند آنگاه خلیفه بر آن تل بالا رفت و حضرت امام علی النقی ( علیه السلام ) را نیز به آنجا طلبید و گفت : شما را اینجا خواستم تا مشاهده کنید سپاهیان من را . و از پیش امر کرده بود که لشکریان با آرایشهای نظامی و اسلحه تمام و کمال حاضر شوند ، و غرض او آن بود که شوکت و اقتدار خود را بنمایاند ، تا مبادا آن حضرت یا یکی از اهل بیت او اراده خروج بر او نمایند " .

در این مدت 20سال زندگی امام هادی (ع ) در سامرا ، به صورتهای مختلف کارگزاران حکومت عباسی ، مستقیم و غیر مستقیم ، چشم مراقبت بر حوادث زندگی امام و رفت و آمدهایی که در اقامتگاه امام (ع ) می شد ، داشتند از جمله : " حضور جماعتی از بنی عباس ، به هنگام فوت فرزند امام دهم ، حضرت سید محمد - که حرم مطهر وی در نزدیکی سامرا ( بلد ) معروف و مزار است - یاد شده است . این نکته نیز می رساند که افرادی از بستگان و مأموران خلافت ، همواره به منزل امام سر می زده اند . "

اصحاب و یاران امام دهم (ع )
در میان اصحاب امام دهم ، برمی خوریم به چهره هایی چون " علی بن جعفر میناوی " که متوکل او را به زندان انداخت و می خواست بکشد . دیگر ادیب معروف ، ابن سکیت که متوکل او را شهید کرد . و علت آن را چنین نوشته اند که دو فرزند متوکل خلیفه عباسی در نزد ابن سکیت درس می خواندند . متوکل از طریق فرزندان خود کم کم ، متوجه شد که ابن سکیت از هواخواهان علی (ع ) و آل علی (ع ) است .

متوکل که از دشمنان سرسخت آل علی (ع ) بود روزی ابن سکیت را به حضور خود خواست و از وی پرسید : آیا فرزندان من شرف و فضیلت بیشتر دارند یا حسن و حسین فرزندان علی (ع ) ؟ ابن سکیت که از شیعیان و دوستداران باوفای خاندان علوی بود ، بدون ترس و ملاحظه جواب داد : فرزندان تو نسبت به امام حسن (ع ) و امام حسین (ع ) که دو نوگل باغ بهشت و دو سید جنت ابدی الهی اند قابل قیاس و نسبت نیستند . فرزندان تو کجا و آن دو نور چشم دیده مصطفی کجا ؟ آنها را با قنبر غلام حضرت (ع ) هم نمی توان سنجید . متوکل از این پاسخ گستاخانه سخت برآشفت .

در همان دم دستور داد زبان ابن سکیت را از پشت سر درآوردند و بدین صورت آن شیعی خالص و یار راستین امام دهم (ع ) را شهید کرد . دیگر از یاران حضرت هادی (ع ) حضرت عبدالعظیم حسنی است . بنا بر آنچه محدث قمی در منتهی الآمال آورده است : " نسب شریفش به چهار واسطه به حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام منتهی می شود ... " از اکابر محدثین و اعاظم علماء و زاهدان و عابدان روزگار خود بوده است و از اصحاب و یاران حضرت جواد (ع ) و حضرت امام هادی (ع ) بود . صاحب بن عباد رساله ای مختصر در شرح حال آن جناب نوشته .

نوشته اند : " حضرت عبدالعظیم از خلیفه زمان خویش هراسید و در شهرها به عنوان قاصد و پیک گردش می کرد تا به ری آمد و در خانه مردی از شیعیان مخفی شد ... " . " حضرت عبدالعظیم ، اعتقاد راسخی به اصل امامت داشت . چنین استنباط می شود که ترس این عالم محدث زاهد از قدرت زمان ، به خاطر زاهد بودن و حدیث گفتن وی نبوده است ، بلکه به علت فرهنگ سیاسی او بوده است . او نیز مانند دیگر داعیان بزرگ و مجاهد حق و عدالت ، برای نشر فرهنگ سیاسی صحیح و تصحیح اصول رهبری در اجتماع اسلامی می کوشیده است ، و چه بسا از ناحیه امام ، به نوعی برای این کار مأموریت داشته است .

زیرا که نمی شود کسی با این قدر و منزلت و دیانت و تقوا ، کسی که حتی عقاید خود را بر امام عرضه می کند تا از درست بودن آن عقاید ، اطمینان حاصل کند - به طوری که حدیث آن معروف است - اعمال او ، به ویژه اعمال اجتماعی و موضعی او ، بر خلاف نظر و رضای امام باشد . حال چه به این رضایت تصریح شده باشد ، یا خود حضرت عبدالعظیم با فرهنگ دینی و فقه سیاسی بدان رسیده باشد " .

صورت و سیرت حضرت امام هادی (ع )
حضرت امام دهم (ع ) دارای قامتی نه بلند و نه کوتاه بود . گونه هایش اندکی برآمده و سرخ و سفید بود . چشمانش فراخ و ابروانش گشاده بود . امام هادی (ع ) بذل و بخشش بسیار می کرد . امام آن چنان شکوه و هیبتی داشت که وقتی بر متوکل خلیفه جبار عباسی وارد می شد او و درباریانش بی درنگ به پاس خاطر وی و احترامش برمی خاستند .

خلفایی که در زمان امام (ع ) بودند : معتصم ، واثق ، متوکل ، منتصر ، مستعین ، معتز ، همه به جهت شیفتگی نسبت به قدرت ظاهری و دنیای فریبنده با خاندان علوی و امام همام حضرت هادی دشمنی دیرینه داشتند و کم و بیش دشمنی خود را ظاهر می کردند ولی همه ، به خصال پسندیده و مراتب زهد و دانش امام اقرار داشتند ، و این فضیلتها و قدرتهای علمی و تسلط وی را بر مسائل فقهی و اسلامی به تجربه ، آزموده و مانند نیاکان بزرگوارش (ع ) در مجالس مناظره و احتجاج ، وسعت دانش وی را دیده بودند . شبها اوقات امام (ع ) پیوسته به نماز و طاعت و تلاوت قرآن و راز و نیاز با معبود می گذشت . لباس وی جبه ای بود خشن که بر تن می پوشید و زیر پای خود حصیری پهن می کرد . هر غمگینی که بر وی نظر می کرد شاد می شد . همه او را دوست داشتند . همیشه بر لبانش تبسم بود ، با این حال هیبتش در دلهای مردم بسیار بود .

شهادت امام هادی (ع )
امام دهم ، حضرت هادی (ع ) در سال 254هجری به وسیله زهر به شهادت رسید . در سامرا در خانه ای که تنها فقط فرزندش امام حسن عسکری بر بالین او بود. معتمد عباسی امام دهم را مسموم کرد . از این سال امام حسن عسکری پیشوای حق شد و بار تعهد امامت را بر دوش گرفت . و در همان خانه ای که در آن بیست سال زندانی و تحت نظر بود ، سرانجام به خاک سپرده شد .

زن و فرزندان امام هادی (ع )
حضرت هادی (ع ) یک زن به نام سوسن یا سلیل و پنج فرزند داشته است . 1 - ابومحمد حسن علیه السلام ( امام عسکری (ع ) یازدهمین اختر تابناک ولایت و امامت است ) . 2 - حسین . 3 - سید محمد که یک سال قبل از پدر بزرگوارش فوت کرد ، جوانی بود آراسته و پرهیزگار که بسیاری گمان می کردند مقام ولایت به وی منتقل خواهد شد . قبر مطهرش که مزار شیعیان است در نزدیکی سامرا می باشد . 4 - جعفر . 5 - عایشه ، یا به نقل شادروان شیخ عباس قمی " علیه " .





      
   1   2   3      >