مهم است که بدانیم اینها درگذشته درموردتهاجم فرهنگی که گوش نکردیم به این وضع غیرقابل تحمل گرفتارشدیم

 تهاجم فرهنگی را جدی بگیرید

امروز دشمن می خواهد از لحاظ فرهنگی و سیاسی جوامع را منفعل کند 17/2/1376

این خیلی مهم است که انسان در مقابل دشمن، دچار انفعال نشود. تمام سعی امروز دنیای مادی مستکبر - یعنی همین دولتهای استکباری که زمام مسایل اقتصاد و تسلیحات عالم و حتی در موارد بسیاری، فرهنگ خیلی از کشورها را هم در دست دارند - این است که هر جا مقاومتی هست، آن را از طریق منفعل کردن خرد کنند. انفعال در مقابل دشمن، غلط ترین کار و بزرگترین اشتباه است. دشمن را از لحاظ دشمنی، باید به حساب آورد؛ یعنی در مقابل او، او را حقیر نشمرد و در برابرش آماده بود و دفاع کرد؛ اما از دشمن نباید حساب برد، نباید تحت تأثیر قرار گرفت و نباید در مقابلش منفعل شد. دشمن می خواهد جوامع را منفعل کند... امروز از لحاظ فرهنگی و سیاسی، بیشترین تکیه آنها این است.

نقش تبلیغات در تحقق اهداف استکبار 12/10/1376

استکبار بر روی تبلیغات، خیلی حساب می کند؛ و البته این غلط هم نیست، به یک معنا دستگاه استکبار، اشتباه هم نمی کند که بر روی تبلیغات حساب می کند... در واقع استکبار، تبلیغات را میداندار مبارزه علیه خط و ربط و جهت گیری ملت مسلمان کرده است؛ نه این که بخواهیم بگوییم از حالا، بلکه از همان ماههای اول پیروزی انقلاب، این کار شد. منتها در واقع، اقبال با استکبار نبود؛ کما این که امروز هم در این جهت، اقبال با استکبار نیست! آنها که روی تبلیغات حساب می کنند، از این باب است که اثر تبلیغات را در دنیا دیده اند. فرض بفرمایید که تبلیغات در این قضایای تبدیل و امحای نظامهای مارکسیستی در اروپای شرقی، نقش خیلی عجیبی داشت. ما بخصوص بعضی از این قضایا را با دقت دنبال می کردیم؛ و اثر تبلیغات را لحظه به لحظه می دیدیم.

فرض کنید در رومانی، تبلیغات امریکایی و غربی، قدم به قدم آن مردم را راهنمایی می کرد؛ یا قبل از آن در تبلیغات لهستان، در آن نهضت همبستگی که زمان حکومت مارکسیستی داشتند، تبلیغات رادیوی امریکا و تبلیغات جهانی، مردم را تقریباً قدم به قدم هدایت می کرد که چه کار بکنید، به کدام سمت حرکت کنید، چه کسی را بلند کنید، و چه کسی را به زمین بزنید! اینها را دیده اند؛ حتی در شوروی سابق و در جاهای دیگر هم همین طور... ملت ایران باید بداند که آنها روی تبلیغات اهمیت می دهند. ببینید، یک بدی ها و نابسامانی هایی در بین ما، برای دشمن ما مطلوب است؛ می خواهند اینها تحقق پیدا کند؛ اگر توانستند که این نابسامانی ها و بدی ها و زشتی ها و خرابی ها را به وجود بیاورند، که خوب، به وجود می آورند، منتها نمی توانند؛ وقتی نمی توانند، حداقل این است که در تبلیغاتشان این طور وانمود کنند که این بدی ها هست! این برای آنها، مقداری از موفقیت است؛ ممکن است ذهنهای بعضی ها را آشفته کند، دلهای بعضی ها را بلرزاند، یا دوستان جمهوری اسلامی را در خارج از این کشور، مردّد کند.

از اولین کارهای تهاجم فرهنگی دشمن ازخودبیگانگی فرهنگی است 12/6/1377

امروز آن دورانی است که باید با ابزار دانش و معرفت و تلاش علمی، کاری کنیم که عقب افتادگی های تحمیلی دوران طولانی سلطه استبداد در این کشور جبران بشود؛ آن دورانی که نگذاشتند استعدادها شکوفا بشود؛ نگذاشتند هویت اصلی و حقیقی این ملت خود را نشان بدهد؛ به تبع ورود کالاهای صنعتی - که نتیجه پیشرفت علم و صنعت غرب بود - در همه چیز او را به غرب وابسته کردند؛ کالاهای فکری و فرهنگی را وارد این کشور کردند؛ و اولین کاری که کردند، بی اعتقاد کردن قشر تحصیلکرده این کشور به موجودی خود او بود؛ به فرهنگ خودی، به رسوم و آداب خودی، به دانش خودی، به استعداد شکوفا و درخشانی که در نسل ایرانی وجود داشت. این بی اعتقادی، در طول سالهای متمادی، اثر خودش را بخشید. از روزی که این فکر - فکر تحقیر ایرانی - وارد این کشور گردید و موجب شد که این احساس حقارت تا اعماق جان قشرهای برگزیده این کشور نفوذ بکند، تا وقتی که غرب محصول این حالت را چید، البته سالها طول کشید؛ ولی بالاخره آنها موفق شدند و نتیجه آن، همین عقب افتادگی هایی است که شما در کشورمان مشاهده می کنید. با این همه منابع انسانی، با این همه منابع مادّی، با این موقعیت جغرافیایی ممتازی که ما داریم، با آن سابقه درخشان علمی و فرهنگی و میراث عظیم گنجینه ی علمی که ما داریم، وضع ما امروز از آنچه که باید در میدان علم و صنعت و پیشرفتهای گوناگون علمی باشد، بسی عقبتر است.

درباره مسایل تاریخی و جغرافیایی و ادبیات ما هم، دیگران بیش از نیروهای خودی تحقیق کردند، کار کردند، و آن استعداد درخشانی که در ایرانی هست، نتوانسته است هنوز این عقب ماندگیها را جبران کند. البته از مقطع انقلاب به این طرف، معجزه یی به وقوع پیوسته است، و آن «خودباوری» است. آن احساس حقارت دیگر امروز نیست؛ لیکن بایستی کار کرد.

می خواهند ابتکار عمل را از ایران بگیرند 28/12/1377

آنان ]دشمنان[ در این صددند که جمهوری اسلامی را که امروزه در جهان، مظهر جامعیت اسلام شمرده میشود، در موضع دفاعی قرار داده، ابتکار عمل را در میدان معارضه با دشمنانش از دست او خارج کنند و برای این مقصود در چهره ای منافقانه و ریاکار، شعارهای مردمپسند مانند: حقوق بشر، آزادی، مبارزه با تروریسم، دفاع از حقوق زن و امثال آن سر می دهند و جمهوری اسلامی را به بی اعتنایی به این شعارها، متهم می سازند.

روشهای تهاجم فرهنگی غرب به جهان اسلام 23/12/1378

امروز ثروتهای طبیعی جهان اسلام به تاراج میرود، ذخیره فرهنگی و فکری گرانبهای آن در زیر حجابی از پوشالهای تبلیغاتی مهاجمان فرهنگی عمداً پنهان می ماند، استعدادها و مغزهای جوان آن ربوده می شود، قوای آنان در منازعات نظامی و سیاسی نابود می گردد، بی مبالاتی و ولنگاری اخلاقی و اعتقادی، از راه مدرن ترین ابزارهای ارتباطی، همچون گندابی به درون محیط زندگی و درس و ورزش جوانان آن نشت می کند، نفت آنان، روز به روز بر ثروت کمپانی ها و خزانه مالیات گیرندگان بیگانه می افزاید و به جای صاحبان اصلی، دشمنان آنان را فربه می سازد، در قلب جهان اسلام و در گوشه و کنارهای آن - در آسیا و آفریقا و اروپا - تازیانه ظلم و خشم کافران بر پیکر میلیون ها مسلمان فرود می آید و فلسطین و لبنان در آتش قساوت صهیونیستها می سوزد، و این همه درد و رنج، سیاستمداران و رجال دینی و روشنفکران امّت اسلامی را به چاره سازی برنمی انگیزد.

طرح امریکا برای فروپاشی ایران؛ طرح بازسازی شده فروپاشی شوروی 19/4/1379

بنده به عنوان کسی که از اول این انقلاب تا امروز در مسائل گوناگون و در عرصه های مختلف این نظام، با جوانب و جریانهای گوناگون مواجه بوده ام؛ هم آدمها را می شناسم، هم حرفها را می شناسم و هم با تبلیغات رسانه یی دنیا آشنا هستم؛ به یک جمع بندی رسیده ام که به طور خلاصه این است: یک طرح همه جانبه امریکایی برای فروپاشی نظام جمهوری اسلامی طراحی شد و جوانب آن از همه جهت سنجیده شد؛ این طرح، طرح بازسازی شده ای است از آنچه که در فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی اتفاق افتاد؛ به نظر خودشان می خواهند همان طرح را در ایران اجرا کنند؛ دشمن این را می خواهد. من اگر بخواهم قرائن و شواهد این معنا را بگویم، الان در ذهن من هست؛ نه این که بخواهم دنبال نشانه هایش بگردم؛ شواهد آشکاری در اظهارات خودشان وجود دارد. در طول این چند سال، از اظهارات مغرورانه و قدرتمندانه و احیاناً حساب نشده آنها - که خودشان هم می گویند فلان مصاحبه ای که ما کردیم، عجولانه بود - صحت این ادعا کاملاً آشکار می شود که آنها به خیال خودشان طرح فروپاشی شوروی سابق را منطبق با شرایط ایران بازسازی کردند و می خواهند در ایران پیاده کنند. البته در چند مورد هم دچار اشتباه شدند که این هم از الطاف الهی است.

طرح فروپاشی شوروی در درجه اول رسانه ای و فرهنگی

و بعد سیاسی و اقتصادی بود 19/4/1379

این طرح امریکایی یا غربی - به هر تعبیری که می گوییم - یک طرح نظامی نبود؛ در درجه اول یک طرح رسانه ای بود که عمدتاً به وسیله ی تابلو، پلاکارد، روزنامه، فیلم و غیره اجرا شد. اگر کسی محاسبه بکند، می بیند که حدود پنجاه، شصت درصد آن مربوط به تأثیر رسانه ها و ابزارهای فرهنگی بود. عزیزان من! مسأله ی تهاجم فرهنگی را - که من هفت، هشت سال پیش مطرح کردم - جدی بگیرید. شبیخون فرهنگی شوخی نیست. بعد از عامل رسانه ای و تبلیغی، در درجه دوم، عامل سیاسی و اقتصادی بود؛ عامل نظامی هیچ نبود.

تهاجم فرهنگی چیز جدیدی نیست؛ روشها جدید است

27/11/1379

این تبلیغات فرنگی و این تهاجم فرهنگی چیز جدیدی نیست؛ آنچه که جدید بود - که ما در این چند سال بر روی آن تکیه کردیم - روش های نویی بود که در داخل کشور شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. در دنیا تهاجم فرهنگی علیه انقلاب، از تهاجم سیاسی و اقتصادی سریعتر و همه گیرتر و همه جایی تر بود. انواع و اقسام کارها را کردند؛ چه قدر علیه اسلام و انقلاب و مبانی اسلامی و مبانی شیعی، که فکر می کردند در پدید آمدن این انقلاب نقش داشته، فیلم ساختند - که الان آن را به رایانه و اینترنت هم کشانده اند - و همه کارهایی را که می توانستند، انجام دادند؛ برای این که جلوی این سخن نو را - یعنی این که باید قدرت سیاسی در کشور در دست انسانهای پرهیزگار و عادل باشد و شرط این اقتدار سیاسی، پرهیزگاری و عدالت باشد - بگیرند. این سخن نو چیزی است که هر صاحب قدرتی را در دنیا تکان می دهد و هر دستگاهی را که از قدرت، انتفاع مادی می برد، دچار وحشت می کند؛ لذا همه جای دنیا با این فکر مخالفند.

نظام اسلامی را متهم می کنند که آزادی نمی دهد

21/5/1371

نظام اسلامی را متهم می کنند که «این مرام، نظامی است؛ آزادی نمی دهد.« چطور ما آزادی نمی دهیم؟! شما در کدام کشور، این همه مجله و روزنامه و مطبوعات سراغ دارید؟ اینها همه اش مال دولت است؟ روزنامه های رسمی کشور، علناً و صریحاً، سیاستهای دولت را زیر سؤال می برند و از آن انتقاد می کنند. دولت هم باکمال بزرگواری گوش می کند و جواب می دهد.