سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی |  پست الکترونیک
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن

 «انطباق نوروزبرغدیرخم»

مهمترین رمزقداست نوروز،تقارن آن باروزغدیرخم می باشد.درمیان اعیاداسلامی هیچ عیدی به عیدغدیرخم نمی رسد،چنانکه دراحادیث فراوان برآن تاکیدشده است.

علامه مجلسی ازشهیداول نقل می کندکه ایشان بدون واسطه ازعلامه سیدمرتضی بهاءالدین علی بن عبدالحمیدنسّابه روایت کرده،باسلسله اسنادش از:«معلی بن خنیس»ازامام جعفرصادق(ع)که فرمود:

«روزنوروزهمان روزی است که درآن پیامبر(ص)روزغدیرخم برای امیرمومنان پیمان گرفت وهمگانن برولایت اواقرارکردند.آنگاه تعدادی ازرخدادهای روزنوروزرامی شمارندودرپایان می فرمایند: «روزنوروزروزیست که قایم مااهل بیت قیام می کندوبردجال پیروزمی شودواورادرکُنَاسه کوفه به دارمی زند.هیچ روزنوروزی نیست جزاینکه مادرآن فرج رامتوقع هستیم زیراکه آن ازایام ماهست،فارسهاآن رانگه داشتندوشماآن ر اضایع کردید.»

تطبیق عیدغدیربرعیدنوروزیکی ازمعجزات علمی ائمه علیهم السلام می باشد.درزمان ماباوجونرم افزارهابه راحتی قابل اثبات است،اگردرروزهجدهم ذی الحجةالحرام سال دهم هجری رابه نرم افزاره مثلانرم افزارالسیرةالنبویه بدهید،روزاول فروردین درمی آید.

این مطلب راعلامه مجلسی بیش ازسه قرن پیش باتلاش فراوان اثبات کرده،پس از53صفحه تحقیق درذیل حدیث شریف فرموده:ورودخورشیدبه برج حمل درسال دهم هجری باروز19ذیحجةالحرام منطبق بود،ولی چون هلال ذیحجه درشب 30ذیقعده دیده نشد،اول فروردین باروز18ذیحجه منطبق شد.

منبع:کتاب نوروزدرمحاق فاطمیه-نویسنده:حجةالاسلام اکبرمهدی پور.





      

ازعلی علیه السلام که ازپیامبرکه به اوچنین وصیت کرد:

یاعلی سه چیزاست که جزءدرجات،وسه چیزجزءکفارات،وسه چیزجزء هلکات ونابودی وسه چیزنجات بخش است.

«امادرجات»

1-به هنگام هوای سرد،وضوی خوب وکامل گرفتن(اشاره به این داردکه اگرامروزآب وهواملایم بودزندگی مطلوب بود،غذاولباس مرتب ووضع حالمان مناسب شده،یک عبادت خوب وباحال به جابیاوریم ونه اینکه اگرقضیه برعکس شدبی خیال ازعبادت باشیم ونسبت به عبادت کسل وسست اراده باشیم.یعنی درهرحال بایدنسبت به عبادت خداوندسعی کنیم.)

2-درشوروشوق فرارسیدن وقت نمازبه انتظارنشستن.(شایدبعضیهاتصورکنندکه به انتظارنشستن به معنای این است که وقتی مثلانمازصبح تمام شدبه انتظارنمازظهروعصربمان تاآنراهم به جابیاوری.درحال اینکه این برداشت باآیه 10سوره جمعه که می فرماید«وقتی نمازجمعه تمام شدروی زمین پراکنده شویدودرتلاش وکوشش ازفضل خدارزق روزی بجویید.»منافات دارد.پس نتیجه این می شودکه درهرکاری که هستی دلت بانمازباشد.وقت اذان که فرارسیدسعی کن درنمازحاضربشوی.یعنی درهمه حال به یادخداباش چراکه یادخداوعبادت به درگاه خدابرای انسان فضیلت وکمال وقدرت رعایت حققوق مردم رافراهم می آورد.

3-حرکت به سوی اقامه نمازجماعت وشرکت درنمازجماعت چه درشب وچه درروز.(رسول خدادرجای دیگرخطاب به مولای متقیان می فرماید:به فکرنمازورابطه باخداباش وبه دنبالش می فرمایدبه نمازجماعت اهمیت دادن وارج نهادن مایه فضیلت است.)

«کفارات(آمرزش گناهان)»

1-سلام دادن(بهترین واژه برای ارتباط صمیمی میان همدیگرسلام است به طوری که فرمودندسلام دادن مستحب وجواب آن برمخاطب واجب است)

2-طعام دادن وغذادادن به محرومان(یکی ازواجبات دین اسلام زکات است وهمچنین یکی ازمستحباتی که به آن تاکیدشده است زکات هست اماازنوع مستحبی همان صدقه هایی که روزانه برصندقوقهای صدقه به جهت رفع بلاریخته می شودازنوع زکات مستحبی است.ویاکفاراتی که به جهت روزه خواری به جهت عذریاعدم عذرواجب میشود.به محرومان استفاده می شود.)

3-درحالی که دیگران درخوابند،نمازشب خواندن وباخدابه رازونیایش نشستن.(که دربعضی روایات به چشمم خورده که اگرانسان گناهی داشته باشدواگرتوبه کندبازبه جهت پاک شدن ازگناه کفاره گناهش بیماری است ولی نمازشب آن بیماری رادفع می کندوهمچنین نمازشب باعث توسعه درروزی ومانعی است دربرابرارتکاب به گناهان.)


«هلاکت ونابودی»

1-چشم تنگی وحسدورزیدن.(اولین کسی که حسدورزیدشیطان بودکه به جهت حسدکردن به آدم ازدرگاه خدارانده شد)

2-پیروی ازهوای نفس(وقتی پیامبرازیکی ازجنگهابرگشت روبه اصحاب کردوفرمود:شماامروزجهادکردیدولی بدانیدکه این جهاداصغراست ولی هنوزجهاداکبرتان مانده است پرسیدندیارسول الله ماجهادکردیم وجهادفی سبیل الله که ازبالاترین اجربرخورداراست وچرابایدجهاداصغرباشدوپیامبرفرمود:جهاداکبرجهادبانفس است)

3-خودپسندی.(غرورشیطان که گفت من ازآتش ولی آدم ازخاک آفریده شده وبه آدم سجده نکرد وازدرگاه خدارانده شد.)

«منجیات(نجات بخش)»

1-ترس ازخداچه درخفاچه درظاهر(نه اینکه درمیان مرم گناه نکندودرخفابه گناه آلوده شود)

2-میانه روومقتصدومعتدل بودن(خدادرقرآن درآیات مختلف نسبت به این امرمثلادرموردخوردن وآشامیدن می فرمایدبخوری وبیاشامیدولی اسراف نکنیدیعنی نه گرسنه بمان نه پرخوری کن بلکه حداعتدال رارعایت کن وهمچنین درموردعبادت وبرخوردبامردم نیزآیاتی وجودداردکه علی(ع)نیزدرخطبه متقین(همام)نیزدرموردصفت متقین می فرمایدوملبسهم الاقتصاد که می فرمایدپوشش متقین میانه روی است)

3-عدالت درهمه حال چه درحال خوشی وچه درحال عصبانیت،همیشه عادل بودن(حق چه برضررانسان باشدچه برمنفعت انسان بایدطرفداری کرد این یعنی عدالت)

منبع:خصال شیخ صدوق(علیه الرحمه)ج1.ص 66

ناگفته نماندخیلی زحمت کشیدم امروزاین حدیث رانوشتم خواهش میکنم نطر بزارید.واگرخوشتون اومدیه صلوات جهت شادی دل امام عصروتعجیل درفرجش بفرستید.







      

 

نوروزبه معنای«روزنو»به روزاول فروردین، همزمان بارسیدن آفتاب به نقطه اوج برج حَمَل گویند. درعهدساسانیان جشن نوروزباگردش سال تغییرمیکرد. درادوارمختلف باانگیزه های مختلف جشن نوروزرابه تاخیرمی انداختندهمانگونه که درعهدجاهلی ماههای حرام راتغییرمی دادند ودرقران کریم ازآن به عنوان«نسیء » یادکرده است. جشن نوروزنیزتااول خردادماه (60)روزبه تاخیرمی افتاد.

درحدودسال392ق.نوبت جشن نوروزی اول حمل به اول حمل رسید.به سال467ق.تقویم جلالی نهاده شدوبراساس آن موقع جشن نوروزی دربهارهرسال مقارن تحویل آفتاب به برج حمل تثبیت شد.

درکتب حدیثی،سیره،تاریخ وتراجم علل فراوانی برای قداست نوروزبیان شده که به برخی ازآنهااشاره کنیم:

1-خلقت جهان درروزنوروز

2-خلقت حضرت آدم درآنروز

3-خلقت فرشتگان درآن

4-خلقت خورشید

5-دحوالارض وگسترش کره زمین

6-آغاززمان

7-روزعهدومیثاق درعالم ذر

8-تجدیدآیین یکتاپرستی توسط جمشید

9-شکستن بت هاتوسط قهرمان توحید

10-بالارفتن مولای متقیان بردوش خاتم پیامبران برای شکستن بت ها

حدیثی ازامام علی(ع):هرروزی که درآن گناه نباشدعیداست.

نصیحتی به دوستان:

وقتی خدابهاررانهاده علاوه براینکه نعمتی برای ماست.عبرتی است بربندگان خدا.وقتی انسان متولدمیشوددرواقع بهارعمرشروع می شودوبعدازرشددروسطهای عمرکه لحظات ذخیره کردن منافع مادی ومعنوی محسوب میگردد.درواقع تابستان عمرراسپری میکندیعنی لحظات گرم زندگی که اگرزیادخودت رامشغول دراین تابستان بکنی عرق جبین ازپیشانی خواهی ریخت حال اگراین عرق به خاطراعمال خیرریخته شود.ارزش آن بیشتروموجب سعادت اخروی انسان میگردد.واگربخاطراعمال زشت وشهوات دنیوی که خارج ازمحدوده قوانین الهی باشدعرقی ریخته شودواگردنیاانسان رادرخودغرق بکند.ازآخرت غافل میکند.واسیروسوسه شیطان میشود.وامابعدازتابستان عمر،فصل خزان عمرمیرسدوقتی درختان رامی بینیم که درپاییزبرگهایشان زردمیشودوآثاربه خواب رفتن درختان رامی بینیم بایدبدانیم که برای ماهم پیری وجودداردوپاییزهمان پیری است که روزبه روزبدن انسان به تحلیل می رود.وعاقبت باکوله باری ازاعمال خیرکه یاشرکه دردنیاذخیره کردیم.به دیارباقی سفرمیکنیم. 

 





      

 

حدیث قرطاس

عبدالله ابن عباس گوید:

لحظه وفات پیامبراکرم(ص)فرارسید.درخانه مردانی بودندکه ازجمله آنهاعمرابن خطاب بود.پیامبراکرم(ص)فرمودند:بیاییدچیزی برایتان بنویسم که بعدازآن هرگزگمراه نشوید.عمرگفت چیزی برای اونیاوریددردبراوغلبه کرده است.شماقرآن داریدوکتاب خدابرای شماکافی است اهل منزل باهم اختلاف کردند.بعضی میگفتند:برخیزیدوچیزی بیاوریدتارسول خداچیزی برایتان بنویسندوگروهی همان حرف عمررامی زدند.وقتی اختلاف وغوغابالاگرفت رسول الله(ص)فرمودند:ازپیش من بروید.عبیدالله بن عتبه گوید:اب عباس رحمه الله می گفت:تمام مصیبت آن زمانی بودکه باغوغاواختلاف نگذاشتندپیامبرچیزی راکه مدنظرداشت برایمان بنویسد.(امالی شیخ مفید)

این حدیث که بنام حدیث قرطاس مشهوراست.درکتابهای اهل سنت مثل صحیح مسلم وبخاری آمده است وبااندکی تغییروگاه باحذف اسامی وگاه بااسامی افرادی که دراین ماجرانقش داشتند.نقل شده است.

طبق اعتقادهمه مسلمانهااگرکسی برپیامبراهانت بکندیانسبت ناروابرپیامبربدهد.ویابردستورپیامبرعمل نکند.کافرمحسوب میگردد.تازه حدیثی که نقل شدازنوع محترمانه حدیث بودکه شیخ مفیددرامالی خودآورده است.

اول:گاهی مشاهده می شودکه نوشته اندپیامبردرلحظات واپسین عمرخودش نعوذبالله به گفته عمرابن الخطاب که مانع آوردن قلم وکاغذشده براثرحالت احتظارهذیان میگویدولذامااعتقادبراین داریم که پیامبرتازمانی که روح ازبدن خارج بشودلاینطق عن الهوی است.یعنی این گفته عمرنوعی افترابرپیامبرواهانت برساحت مقدس نبوی است.

دوم:اینکه اجرانکردن دستورپیامبری که هرسخنی رابگویدازطرف خداست خودش نوعی کفرمحسوب میگردد.

سوم:اینکه پیامبروقتی درخواست میکندکه برایتان چیزی بنویسم تاگمراه نشوید.اگرآنهایی که نخواستندپیامبرچیزی برای آنها بنویسد.به حرف پیامبرشان گوش میکردند.گمراه نمیشدند.

راستی اگرپیامبرمیخواست چیزی بنویسدجزوصیت کردن برتبعیت ازولایت امیرالمومنین نبود.

واگرعمر(لع)نمیدانست که پیامبرچه چیزی رامیخواهدوصیت کندچرامی گفت کتاب خدابرای ماکافی است؟ این همان شخصی است که سرانجام بااینکه جزوتبریک گویندگان برامیرالمومنین علی (ع)درواقعه غدیربود.برخانه دخترپیامبریورش می بردوبرخانه ولایت آتش میزند.وهمان شخصی است که قباله فدک راازپاره تن پیامبرمیگیرد.وسیلی بررخ نازدانه پیامبرمی زند.که قلمهای تاریخ ازنقل این ظلمهاشرمساراست. 

 





      


وَ الَّذینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیانًا(73)سوره فرقان

و کسانى‏ اند که چون به آیات پروردگارشان تذکر داده شوند، کر و کور روى آن نمى‏افتند. 

اگرنگاهی به تفسیراین آیه درقرآن داشته باشیم.که خداوندصفات افراددینداررابیان میکند.و12صفت بارزافرادباایمان رابیان میکند.این آیه نیزیکی ازصفات آنهاست.که میفرمایدوقتی مومنان آیات قرآن رامی شنوند.چشم وگوش بسته به سراغ آنهانمی روند.البته برداشتی راکه میتوان ازاین آیه داشت این است یک سری مقدماتی وجودداردتاآیات خداوندراگوش وچشم بشنودوببیند.ماننداینکه بخواهیم آبی پاک رابرلیوانی که خالی باشدوعاری ازنجاست یاکثافت باشد.بریزیم.

پس خلاصه اینکه وقتی انسان می خواهدحقیقتی راببیندیابشنود.اگرقلب دچارآلودگیهاوامراض باطنی بشود.ودراثرگناه نفس مانندظرف کثیف باشد.اگرحقیقت درآن ریخته شود.وحال آنکه حقیقت لکه بردارنیست.دران جانمی گیردوباآلودگیهای قلب مختلط نمی شود.واگرقلب پاک باشدهم چشم آن رابه درستی می بیندوهم گوش ازشنیدن آن لذت می برد.

گاهی مواقع وقتی توده مردم راتصوربکنیم.چنددرصدافرادوجوددارند.که وقتی ازآنهابپپرسی طعم حقیقت چیست؟میگویندتلخ.این به گونه ای است که وقتی به جدولهای کلمات توکتابچه های جدول یاجدولهای روزنامه هابرخوردمیکنیم این سوال رامی یبینیم وبه ضرب المثل تبدیل شده است.چرانبایدبگوییم حقیقت شیرین است؟آیابخاطراین نیست که ماخودمان تلخ هستیم وحقیقت راتلخ میدانیم؟آیاحقیقت مارامسموم میکندکه تلخ باشد؟

اگرازخواب بیداربشویم می فهمیم که ماباطل رادرمان دردمان میدانیم وباطل درظاهرخودش رابرای ماشیرین میکندوماازشنیدن آن لذت میبریم.یک مثال ساده:وقتی سرمامیخوریم به دکترمراجعه می کنیم ودکترداروهایی رابرای ماتجویزمیکندکه اگرآنهارابخوریم تلخ هست ولی بجهت رفع شدن سرماخوردگی مجبوریم ازآن استفاده کنیم ووقتی تزریقاتچی برای ماآمپولی بزند دردداردولی بعدازاینکه سرماخوردگی بهبودپیداکنددردآمپول ازیادمان میرود.

آری حقیقت برای کسی شیرین است که مومن واقعی باشد.

آیاماهامومن واقعی هستیم درحالی که وقتی توی تلویزیون وقتی تصویرعالمی ظاهرمیشودودرشبکه ای دیگرفیلمی نشان میدهد فیلم رابرسخنان عالم ترجیح می دهیم؟.یااینکه وقتی آیات روشنایی بخش قران کریم درشبکه قرآن پخش می شود.موسیقیهای سایرشبکه هارابرآن ترجیح می دهیم.آیااین تابحال به این موضوع فکرکردید؟آیااینهامصداق خودباختگی مانیست؟آیااینهااین رانشان نمی دهدکه ماآخرت رافراموش کرده ایم وبه دنیاچندروزه دل بسته ایم؟


 

 

 

 





      
<      1   2   3   4   5      >