پیامدهای دنیایی
1. زندگانی دشوار و سخت: خداوند متعال در قرآن می فرماید: « وَمَن أعرَضَ عَن ذِکری فَإنَّ لَهُ مَعیشَةً ضَنْکاً»؛ 25 « و هر کس از یاد من روی گرداند، زندگی دشواری خواهد داشت.»
2. همنشینی با شیطان: خداوند می فرماید: « وَمَنْ یعْشُ عَنْ ذِکرِ الرَّحمَنِ نُقَیضُ لَهُ شَیطاناً فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» ؛ 26 « هر کس از یاد خداوند دوری کند، شیطانی را بر او مسلط می کنیم تا همنشین او گردد.»
3. قدرت شیطان بر وسوسه: عن الصادق علیه السلام أنَّهُ قالَ: « لایتَمَکَّنُ الشَّیطانُ بِالوَسوَسَةِ عَنِ العَبدِ إلاّ وَقَد أعْرَضَ عَن ذِکرِ اللهِ وَاسْتَهَانَ بِاَمرِهِ وَسَکَنَ اِلی نَهیهِ وَنَسِی إطِّلاعَهُ عَلَی سِرِّهِ؛ 27 شیطان در کار وسوسه بنده، توانایی نمی یابد مگر آنکه وی از یاد خدا روی بگرداند و دستورش را سبک بشمارد و خاطرش از آنچه نهی فرمود آسوده باشد [و هراسی نداشته باشد] و فراموش کند که خدا رازش را می داند.»
4. قساوت قلب: عن الباقر علیه السلام أنَّهُ قالَ: « إیاکَ وَالغَفلَةَ فَفیها تَکُونُ قَساوَةُ القَلبِ؛ 28 از غفلت بپرهیز که در آن سنگدلی و قساوت قلب است.»
5. تباهی اعمال: عن امیر المؤمنین علیه السلام أنَّهُ قالَ: « إیاکَ وَالغَفْلَةَ فَإِنَّ الْغَفْلَةَ تُفسِدُ الاعْمالَ؛ 29 از غفلت دوری کن چرا که غفلت اعمال را فاسد و تباه می گرداند.»
6. نادانی و جهل: عن أمیر المؤمنین علیه السلام أنَّه قال: « مَن غَفَلَ جَهِلَ؛ 30 هر کس غفلت ورزد نادان می ماند.»
پیامدهای اخروی
1. نابینایی در روز محشر: « وَنَحشُرُهُ یومَ القِیامَةِأعْمی»؛ 31 روز قیامت نابینا محشورش می کنیم.»
2. حسرت و اندوه در روز قیامت: قال ابو بصیر قال ابو عبد الله علیه السلام: « مَا اجْتَمَعَ قَومٌ فی مَجْلِسٍ لَمْ یذْکُرُوا اللهَ وَلَم یذکُرُونَا إلاّ کانَ ذلکَ المَجلِسُ حَسرَةً عَلَیهِم یومَ القِیامَةِ؛ 32 هیچ گروهی نیست که در مجلسی گرد هم آیند و خدا را یاد نکنند و ما را یاد نکنند مگر آنکه آن مجلس در روز قیامت سبب حسرت و اندوه آنها خواهد گردید.»
3. فراموشی در قیامت: « نَسُوا اللهَ فَنَسِیهُم»؛ 33 « خدا را فراموش کردند، پس خدا هم آنان را فراموش نمود.»
4. عذاب دردناک الهی: « وَالَّذینَ هُم عَن آیاتِنا غَافِلُونَ * اُولئِکَ مَأْویهُمُ النَّارُ بِما کَانُوا یکْسِبُونَ»؛ 34 « وهمانان که از آیات ما غافلند، اینان به خاطر کار و کردارشان، جایگاهشان دوزخ است.»
عاقبت پیروی از شیطان
نوشته اند روزی چهار نفر تابوتی را بر دوش گرفته بودند و از میان جمعیت عبور می دادند و مردم نیز به سوی تابوت او زباله و آب دهان می انداختند. کسی پرسید جریان چیست؟
گفتند: این میت سالها تنها مؤذن مسجد شهر بود. در خانه های اطراف مسجد، زنی مسیحی، تنها زندگی می-کرد و او روزی هنگام اذان گفتن، چشمش به او می افتد و شیطان او را وسوسه می کند. او نزد زن مسیحی رفته و از او خواستگاری می کند، اما زن نمی پذیرد و می گوید: فقط در صورتی که او دست از اسلام بردارد حاضر به ازدواج است و می گوید وی باید « زُنّار» 35 ببندد. مؤذن نیز قبول می کند؛ زنار می بندد و شراب می نوشد و روزی که قصد آن زن را می نماید، زن به وعده خود عمل نکرده و از دست او فرار می کند. مؤذن از دیوار خانه زن بالا می رود اما با گردن به زمین می افتد و می میرد و اکنون نیز مردم او را این گونه تشییع می کنند. 36