سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی |  پست الکترونیک
اتمام نعمت واکمال دین یعنی شیعه بودن

انسان در زندگى این جهان با توجه به «عوامل غافل کننده» به تذکر و یادآورى نیاز دارد. باید وسیله‏اى او را در فاصله‏هاى مختلف زمانى به مبدأ هستى توجه دهد، هدف آفرینش را به یادش آورد و از غرق شدن در گرداب غفلت و بى‏خبرى بازش دارد. این وظیفه مهم به عهده نماز است‏1؛ به عبارت دیگر، انسان موجودى دو بعدى است و خداوند هستى‏بخش او را مرکب از جسم و روح آفریده است. همان‏گونه که وى از ابتداى خلقت جسم و ماده خویش تا پایان زندگانى در این دنیا به افاضه از ناحیه خالق خویش نیاز دارد و بدون آن لحظه‏اى درنگ نخواهد کرد، در زندگانى روحانى نیز از هنگامى که درک و شعورش کامل شد تا پایان زندگانى به فیض‏بخشى از سوى مبدأ پیدایش خویش نیازمند است تا قلبش نمیرد و به زندگانى روحانى‏اش ادامه دهد؛ و این مقصود جز از راه ارتباط با آفریدگار متعال حاصل نخواهد شد؛ و چنان که خود فرمود و در آیات بسیارى از قرآن بر آن تأکید ورزید: بهترین راه ارتباط با او نماز است. از این رو، در نخستین دستورها به موسى(ع) آمده است «نماز را برپادار تا به یاد من باشى»2.

یکى از مفسران مى‏گوید: این که در این آیه «ذکر» و یاد خدا را مخصوص نماز کرده بدان سبب است که نماز برترین عملى است که فروتنى و بندگى در آن نمودار مى‏شود؛ و به عبارتى در نماز «یاد خداوند» تجسم پیدا مى‏کند3.

در چندین آیه قرآن، مهم‏ترین مسأله پس از شناخت خداوند و ایمان به او برپا داشتن نماز شمرده شده است‏4. امام صادق(ع) نیز مى‏فرماید: پس از شناخت خداوند هیچ عملى نیست که با نماز برابرى کند5. برخى از احادیث بر این نکته تأکید ورزیده‏اند که نماز اساس و پایه اصلى دین و ایمان است؛ پایه‏اى مرکزى که در وسط خیمه قرار مى‏گیرد و اگر برداشته شود، خیمه فرو مى‏ریزد6.

برخى از اعمال چون امر به معروف و نهى از منکر و جهاد در راه خدا آثار بسیار دارند و بر آن‏ها تأکید فراوان شده است؛ اما اگر نیک بنگریم در مى‏یابیم همه آن‏ها بسان طناب‏ها یا چوبک‏هاى اطراف خیمه‏اند. البته براى برپا ماندن خیمه به همه این طناب‏ها و چوبک‏ها نیاز است؛ اما آنچه انگیزه کارهاى نیک را تقویت مى‏کند و کارهاى امر به معروف و جهاد و... جهت مى‏دهد یاد خدا است که بهترین قالب آن نماز است.

قرآن کریم در دو سوره مؤمنون(آیات 1 تا 11) و معارج(آیات 22 تا 34) به ترتیب شش و هشت ویژگى انسان‏هاى شایسته را برشمرده و در آغاز و انجام آن‏ها نماز را مطرح فرموده است. از نماز شروع و به نماز ختم مى‏گردد. این آغاز و پایان نشان مى‏دهد در میان تمام این اوصاف توجه به نماز برترین و مهمترین آن‏ها است؛ چرا که نماز مهم‏ترین رابطه مخلوق با خالق و برترین مکتب تربیت است‏7.

پى‏نوشت :

1. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازى، ج 13، ص 174.

2. سوره طه(20):14.

3. المیزان فى تفسیرالقرآن، علامه طباطبایى، ج 16، ص 140.

4. بقره(2):3؛ نساء(4):162؛ توبه(9):18.

5. بحارالانوار، مجلسى، ج 82، ص 225.

6. همان، ص 218 و 223 و 227.

7. تفسیر نمونه، ج 25، ص 30 و ج 14، ص 201.





      

گریه و خنده که نوعی ابراز احساسات و عواطف درونی است، از نشانه های طبیعی و تعادل مزاج آدمی است، به طوری که اگر کسی خنده و گریه نداشته باشد، می توان جنبة روانی او را نامتعادل و غیر طبیعی خواند. برخی کشورها برای درمان بیماری روانی، به خنده درمانی روی آورده اند. گریه و خنده دارای اقسام مختلفی است که هر کدام حکم جداگانه ای دارند.

با بهره گیری از متون دینی و ادبی گریه ها به اقسام ذیل تقسیم می شوند:

1ـ گریه عجز و ناتوانی

2ـ گریه تزویر ( این دو گزینه ناپسند است)

3ـ گریة پشیمانی: کسی که با گناه، روان پاکش را آلوده کرده، گاهی با گریه، غبار گناه را از جان خویش می شوید. این گریه پسندیده است. امام صادق(ع) از قول حضرت عیسی(ع) می فرماید: «خوشا به حال کسی که برای گناهی که مرتکب شده گریه کند».(1)

4ـ گریه شوق: قرآن مجید اشک مؤمنان دل باخته ای را توصیف کرده که با شنیدن آیات الهی اشک شوق می ریزند.(2)

5ـ گریه رحم و رأفت: قلب سلیم آدمی در برابر حوادث دلخراش مانند اشک یتیم یا بیمار درد مند یا پیرمرد محروم و یا آه مظلوم، متأثر می گردد و ناخودآگاه اشک در چشمانش حلقه می بندد. پیامبر(ص) در سوگ فرزندش ابراهیم گریست و فرمود: «این گریة نارضایتی نیست، بلکه گریة رحمت است. کسی که رحم نکند، به او رحم نشود».(3)

6 - گریه غم و اندوه: گریه به هنگام از دست رفتن عزیزی یکی از گریه های طبیعی است.

7ـ گریة فراق: گاهی انسان به دلیل دوری از محبوبش گریه می کند که به آن گریه فراق می گویند، مانند گریه حضرت یعقوب(ع) در فراق فرزندش یوسف که به بیان قرآن کریم آن قدر گریه کرد که بینایی خود را از دست داد.(4)

اسلام جز گریة نوع اوّل و دوّم را که بیانگر زبونی و دو رویی است، سایر گریه ها را تأیید کرده است. خنده نیز اقسامی دارد که عبارت اند از:

1ـ خنده صدا دار: این خنده که از غفلت سرچشمه می گیرد، شایسته افراد وزین و با شخصیت نیست و اسلام آن را نکوهش کرده است. امام علی(ع) در توصیف پرهیزگاران می فرماید: «آن ها اگر بخندند، صدایشان بلند نمی شود».(5)

2ـ خندة زیاد: آن چه که به خروج از اعتدال و گرایش به حد افراط و تفریط بیانجامد، مورد تأیید اسلام نیست. رسول اکرم(ص) می فرماید: «خندة زیاد دل را می میراند».(6)

3-خندة طبیعی: خنده ای است که در حد اعتدال باشد و با نزاکت و متانت منافات نداشته باشد. این خنده که بر اساس نیاز طبیعی انسان در روابط اجتماعی صورت می گیرد، از دیدگاه اسلام مثبت ارزیابی شده است. در روایت است که پیامبر(ص) بیش از هر کس خنده بر لب داشت.(7)

4ـ خنده تمسخر آمیز: در مواردی خنده به منظور تمسخر دیگران و یا عیب جویی صورت می گیرد.

آیه ای که در سؤال مطرح کرده اید (فلیضحکوا قلیلاً) در مورد منافقان است که با تخلف از جهاد، به مؤمنان مجاهد می خندیدند. قرآن مجید خنده تمسخر آمیز منافقان را سرزنش کرده و به آنان گوشزد می کند که باید بسیار بگریند، زیرا مجازات های دردناکی در پیش دارند که اگر از آن آگاه شوند بسیار گریه خواهند کرد.

این آیه خطاب به مؤمنان نیست تا از آن نتیجه گرفته شود که قرآن درباره آن نظر مثبت ندارد. این چنین نیست .

اسلام با خنده ای که در حد اعتدال باشد و موجب اذیت و آزار دیگران نگردد مخالفتی ندارد، بلکه آن را تأیید کرده و سیره معصومان گواه بر این ادعا است.

آیه دوم نیز از همین دسته است.

پی نوشت ها:

1.بحارالانوار، ج 14، ص 320.

2.مائده (5) آیه 83.

3.بحارالانوار، ج 79، ص 90.

4.یوسف (12) آیة 84.

5.نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 184.

6.وسائل الشیعه، ج 8، ص 481.

7.سفینه البحار، ج 1، ص 416.





      

 

در این که غیر از پروردگار عالم مانند پیامبران، اوصیا و بعضی از اولیاء غیر معصوم و اهل معرفت به باطن و درون عالم و موجودات علم دارند جای شک نیست؛ و برای این که عدم منافات میان ستارالعیوب بودن پروردگار و علم آنان به درون انسان روشن گردد، دو نکته را به اختصار توضیح می دهیم:

نکته اول؛ از بعضی آیات قرآن کریم که سرنوشت اخروی مجرمان را مطرح می کند وآیاتی که عذاب دنیایی بعضی از تبه کاران را بیان نموده، استفاده می شود که ستارالعیوب بودن پروردگار به طور مطلق نبوده و درباره همگان به یک معنا نمی باشد بلکه ظهور عیب بعضی از افراد معلول نوع عملکرد اختیاری خود انسان است و ستارالعیوب بودن حضرت حق به چنین عیوبی تعلق نمی گیرد. علاوه آن که معقول نیست عده ای هر معصیتی را مرتکب شوند و از ظهور و آشکار شدن آن نیز ابایی نداشته باشند واز طرفی ستارالعیوب بودن حضرت حق مانع ظهور عیوب آنان باشد. پس ستارالعیوب بودن خداوند نسبت به افرادی است که عیب آنان و عمل آنها با سوء اختیار و تکرار عمدی که ابایی از آشکار بودن عیب و گناه را ندارند، نباشد.

به عبارت دیگر ستارالعیوب بودن در مراحل اولیه خطای انسان است تا او فرصت توبه داشته باشد اما اگر بی پروا بود رسوا می شود.

لطف حق با تو مدارا کندچو از حد گذشت رسوا کند

نکته دوم؛ اولیاء الهی مظهر صفات حق اند و آگاهی آنان به باطن افراد، نمونه ای از آگاهی خداوند به باطن افراد است، لذا آنها همانند روش خدایی، آگاهی خودشان را به دیگران منتقل نمی کند مگر در موارد لزوم؛ علاوه بر این که قدرت آگاهی دارند اما گاهی و به مقدار لازم از این قدرت استفاده می کنند.

اما اصل این که چگونه و به چه دلیل، خبر از درون انسان دارند. این نشأت گرفته از مجاهده آنان با نفس و عبور از ظاهر عالم مادی به باطن عالم است و به تعبیر مرحوم علامه: «هرگاه برای انسان انقطاع «من» از «تن» حاصل شود دیگر هیچ مانعی باقی نمی ماند و این انقطاع با علم مفید و عمل نیک حاصل می گردد و آنگاه حقیقت نفس و مراتب و موجودات و اسرار باطنی آن عالم را مشاهده خواهد کرد» (رساله الولایه (طریق عرفان)، ص 45، علامه طباطبایی).

بنابراین علم به حقایق پوشیده و پنهانی که پس از مرگ طبیعی معلوم خواهد شد، پیش از آن نیز برای انسان امکان پذیر است و می توان به درون و باطن موجودات علم پیدا کند.

با توجه به آنچه گفته شد؛ علم به باطن و درون افراد نیز منافاتی با ستارالعیوب بودن پروردگار ندارد. چون انسان هایی که به این مرتبه و درجه از قدرت نفس رسیده اند، جزء آنچه را مطلوب و مرضی الهی است نخواهند دید. بنابراین صرف علم به باطن برای افراد کمال یافته، عیوب مستور و پنهانی افراد آشکار نخواهد شد وعالمان به غیب و باطن برخوردار از صفت ستاریت خواهند بود. علاوه آن که تمام اراده ها در طول اراده الهی است و برای چنین انسان هایی ِهرگز اراده ای که برخلاف مراد پروردگار باشد محقق نخواهد شد.

 





      

 

 

تقویم زندگانی امیرالمومنین حضرت علی ع

اسمها

حیدر، صفدر، عین الله، یدالله، سیف الله، اسدالله، حجت الله، نورالله  

لقبها    

ظهیر، امین الله، امیرالمومنین، مرتضی، یعسوب ، نباالعظیم، قاسم,بحرالعلوم     محتسب ,مظهر العجایب ،عماد ، شفیع ، ضیاء ، ضرغام ، طاه هدی ، مجیر 

کنیه

ابوالحسن ، ابوالحسین ، ابوالحسنین ، ابوتراب      

نام پدر

عمروبن عبدالمطلب معروف به ابوطالب عمران     

نام مادر

فاطمه بنت اسد    

زمان تولد  

13رجب سی سال بعد از عام الفیل 

محل تولد  

خا نه کعبه   

زمان شهادت   

رمضان سال چهلم هجری 21. 

مدت عمر

روز 7 سال و دو ماه و 63.  

مدت امامت 

روز 22 ماه و 6سال اما مت ظا هری چهارسال و 30

محل شهادت

محراب مسجد کوفه 

قاتل

عبدالرحمن بن ملجم مرادی از خوار که به تحریک زنی به نام   .قطام بنت اخضر این کار را انجام داد   

محل دفن  

.نجف اشرف   

فرزندان پسر  

امام حسن ، امام حسین ، محمد حنفیه ، عمرو عاص ، جعفر، عثمان ، عبدا?   .یحیی ، عون ، عبدا? اوسط ، محمد اوسط ، محمد اصغر ، عبدا? اصغر  

فرزندان دختر

کلثوم ، رقیه ، ام الحسن ، نفیسه ، رقیه ، صغری ، نقیه زینب ، ام    اصحاب حقیقی ایشان . مقداد ، سلمان ، ابوذر 

جنگها                                                                                                                                           

در تمام غزوات پیامبربه جز چند تا شرکت داشتند در مدت امامت ظاهری : سه جنگ عمده انجام دادند   ـ جنگ جمل با پیمان شکنان جنگصفین با متجاوزان جنگ نهروانباخوارج خ?فت و وصایت انتصاب به ذیحجه 18 روزغدیر

معجزات

زنده کردن ام ف روه تقلیل آب فرات ، بینا کردن چشم دختر یتیم و .....برگرداندن خورشید روز زیارتی یکشنبه    سخنی از آن حضرت .همیشه دشمن ستمگران و یاور مظلومان باشید    

میلاد امام علی ابن ابیطالب

امام علی ع فرزند نخستین خانواده هاشمی است که پدر و مادر او هر دو فرزندان ها شمند .خا ندان ها شمی ازلحاظ فضایل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش وهمچنین این طایفه در میان طوایف عرب زبا نزد عام و خاص بوده اند فتوت و مروت فطا نت و هوش شجاعت و پهلوانی از خا صه های بنی هاشم و هر یک به حد اعلی از مختصات امیر مومنان علی بن ابیطالب است.علی ع از کودکی در سایه عنایت و تربیت پسر عم گرامی خود حضرت محمد مصطفی ص قرار گرفت و اساس تربیت روحی و اخلاقی این کودک نورسیده و مستعد در دامان بزرگترین معلم و مربی بشریت .پایه گذاری شد و استعدادهای نهفته در روح علی ع شکوفا گردید محبت متقابل و عشق و علاقه این دو عموزاده تا آنجا رسید که امام علی ع در شب هجرت پیغمبر ص به آسانی در صدد فداکاری برآمد و با خفتن در بستر رسول خدا ص جان خود را محافظ جان عزیز رسول الله قرار داد .حدت ذهن و قوت فهم و ادراک علی ع به حدی بالا بود که درخردسالی دعوت پیامبرص را لبیک گفت و به اسلام محمدی ایمان آورد

علی از زبان علی

پیامبر مرا در دامان خود پرورید .در کودکی مرا چون فرزند خویش درآغوش گرمش می فشرد ودر جایگاه مخصوصش جای می داد .آنچنان به پیامبر نزدیک بودم که عطر خوش او را می شنیدم.او غذا را می جوید ودردهانم می گذاشت من پیوسته به دنبال پیامبر می رفتم .هرروزنکته های تازه اخلاقی به من یاد می داد و مرا به راه راست سفارش می نمود .من هرگز دروغ نمی گفتم و درکردارم اشتباهی دیده نمی شد.

علی ع اولین کودک مولود کعبه نوجوان ایمان آورنده به رسول خدا صهاشمی از نسل بنی هاشم - امام که کنیه اش ابوالحسن است - نمازگزار با پیامبر اسلام - جانشین و وزیر پیامبر خدا ص - گردآورنده قرآن کریم - بت شکن بر بام کعبه - مبارز در راه اسلام - موسس تاریخ هجری قمری - شهید محراب عبادت - انسان که از قبر محشور می شود- پرچمدار که وارد بهشت می شود

کلمات قصار مولی الموحدین امام علی ع

با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید به شما مهربانی ورزند

چون دنیا به کسی روی آورد نیکی های دیگران را بدو به عاریت سپارد وچون بدو پشت نماید خوبیهای اورا برباید

اگربردشمنت دست یافتی بخشیدن اوراسپاس دست یافتن بروی ساز.

هر که همراه آرزوی خویش تازد مرگش به سر دراندازد.

آنکه کرده و عمل وی او را به جایی نرساند نسب او وی را پیش نراند.

برترین پارسایی نهفتن پارسایی است.

با درد خود بساز چندان که با تو بسازد

.شریف ترین بی نیازی وا نهادن آرزوهاست.

آنکه آرزو را دراز کرد کردار را نابساز کرد.

قناعت مالی است که پایان نیابد    

شکیبایی دو گونه است شکیبایی بر آنچه خوش نمی شماری و شکیبایی از آنچه دوست می داری     

جدال تدبیر را ویران می کند     

آنکه به نوایی رسید خود را از دیگران برتر دید     

در دگرگونی روزگار گوهر مردان پدیدار است     

خودپسندی آدمی یکی از حسودان خود اوست     

جوانمردی مهرآورتر از خویشاوندی است     

وفا با بی وفایان بی وفایی است با خدا و بی وفایی با بی وفا وفا بود نزد خدا      .

حسد چون کم بود تن درست و بی غم بود     

هر گاه خدا بنده ای را خوار کرد او را از آموختن علم برکنار کرد     

هر کس را در مال خود دو شریک است وارث و حوادث

ستودن بیش از سزا چاپلوسی کردن است و کمتر از آنچه باید درماندگی است

رشک بردن 

 نام ولقب و کنیه حضرت علی

 نام لقب و کنیه شخص می تواند همچون آینه ای ویژگیهای ظا هری باطنی وخصوصیات    اخلاقی و ...او را به نمایش بگذارد در کتب سیره و حدیث برخی از این القاب و اوصاف حضرت امیر به حدود دویست و پنجاه مورد می رسدآنچه سزاوار است در این بخش بدان پرداخته شود دو نکته است. القابی که از سوی رسول خدا (ص)به آن حضرت داده شده است ودرهمانعصرعلی ع را با آنها صدامی زده اند ما نند:

امیرالمومنیندر حادثه غدیر یاوصی و ...

ـ کنیه:

 ابوتراب که نشانه زهد و ساده زیستی آن حضرت است مورد برداشت س وء   قرار گرفته و برخی از دانشمندان اهل سنت از جاعلان حدیث روایاتی در این زمینه نقل   کرده اند که لازم است نقد شود و حکایت اصیل آن که به وسیله عماربیان گردیده است 

مورداستناد قرار گیرد.

خدمات امیرمومنان ع در ابعاد مختلف:

یک نویسنده آلمانی به نام رودلف ژایگرفهرستی در کتاب خداوند علم و شمشیر....از خدمات مختلف حضرت امیر (ع)را در ابعاد مختلف علمی اقتصادی اجتماعی ارائه کرده است که بسیار شگفت انگیزوجالب است: 

دربخش اجتماعی:

تاسیس آسیاب آبی ـ تاسیس چارپاخانه بین مدینه و مرکز نبرد اعراب و ایرانیان ـ تشکیل دستگاه قضایی   ـ تاسیس دقیق ترین و منظم ترین وزارت دار ایی

در بخش اقتصادی:    

ساخت بندر برای عربستان بندر جده و اسکله آن ـ تاسیس کارخانه کشتی سازی ـ تاسیس نیروی دریایی

در بخش علم:

ساخت اولین مدرسه اسلامی درصفه ـ تدوین قرآن ـ پایه گذاری علم نحوـ تدریس علم تجویدـ ستاره شناسی و جهت یابی در شب   ـ تعلیم مدیریت و اصول حکومت داری. 

بررسی تحلیل و بیان این نوع خدمات با توجه به کوتاهی مدت حکومت واوضاع   بحرانی کشور در طول این مدت موضوعی جذاب و جالب توجه برای شنوندگان وبینندگان خواهد بود

علی در آیینه قرآن

کتاب آسمانی قرآن این کیمیای سعادت انسان ومشعل فروزان هدایت که ازملکوت آسما نها برقلب مبارک پیامبر اکرم(ص)نازل شد و روشنگر راه بشر خا کی گردیددرآیات خود ازچهره انسا نی عرش نشین که اندک زمانی همسایه انسانهای زمینی شد پرده ها برداشته و چهره او را نمایان کرده است .گاه او راصاحب ولایت گاه صادق و در جایی دیگرنماینده کمال دین و اتمام نعمت پروردگاربر خلق معرفی نموده است.در آیتی او رامنذرودر دیگری جان پیغمبرخیرالبریه بی اعتناحبل الله توصیف می کند .گاه مودتش تکلیف شده و گاه عظمتش تشریح گردیده است وزما نی مشتری خاص رضای خداست و در این معامله به جان خویشو...

زما نی نشان می دهد که خدا مهرش را در دل مومنان می نهدعلی (ص)در آیینه قرآن با نگاهی به آیات نازل شده در شان مولای مومنان(ص)وشان نزو ل آیات در نگرش تفا سیر خا صه و عامه محوری مفید برای طرح دررسا نه به نظرمی رسد. سیمای کارگزاران علی(ع)

کارگزاران حضرت علی ع به چند دسته تقسیم می شود 

ـ استا نداران و فرما نداران  

ـ کارگزاران بیت المال  

ـ گردآوران صدقات )مالیات  

ـ بازرسان  

ـ قا ضیان  

ـ کا تبان و دبیران  

ـ دربا نان  

که از بیان نصایح امیرمومنان (ع)که در نامه های استا نداران و فرما نداران بویژه والیان منعکس شده است می توان سیمای کارگزاران مقبول را در دیدگاه امام علی(ع)

بازشناخت

فعالیت های حضرت علی(ع)در دوران خلافت      

سیره نویسا زندگانی امیر مومنان ع را به پنج بخش تقسیم نموده اند

الف ـ از و?دت تا بعثت پیامبر گرامی اسلام   

ب ـ از بعثت تا هجرت 

ج ـ از هجرت تا رحلت رسول اکرم(ص)از رحلت رسول خدا تا حکومت  

د- از حکومت تا شهادت  

یکی از موضوعاتی که می تواند در این بخش مورد توج ه قرار گیرد چگونگی فعالیت حضرت علی ع دردوران خلفا ست تفسیر قرآن ، پا سخ به پرسش دانشمندان بیان    . احکام نوظهور،پرورش یاران برجسته ،مشاوره در امور سیاسی ، نظامی ، قضاوت ،خدمات اجتماعی و ....نمونه هایی از فعالیت های حضرت امیرع در این دوره است   عرفـــان علی ع وجود الهی و آسمانی دارد روانی پاک و مقامی وا? پرتوی درخشان ورازی نهان راستی ها منبع علم و حکمت و نظر او فصل الخطاب است گویای حقایق وعلی ع کسی است که دانش کتاب خدادر سینه اوست .اوکسی است که خداوند رازخود رادردل اوبه ودیعه نهاد ....اوآیت عظمای حق وروشنی آشکار دادار مطلق است.امروزه جوانان در پی مرادی هستند که صحرای سینه عطشناک آنان را با آب معرفت این مراد که عارفان و سالکان وعرفان سیراب سازد .این سرچشمه زلال کجاست همواره به طواف معرفت واندیشه وعرفا نش رفته اند چه کسی جزعلی بن ابیطالب است .شنا خت عرفان مولا با تامل درمناجات شعبا نیه.مناجات اودرکوفه ودیدن صحیفه علویه و تامل درحقایق آن میسراست .زیارتهای مطلقه مولای مومنان نمایشگر گوشه ای ازعرفان مولاست نهج البلاغـــه یکی از گنجینه های جاوید و درخشان علم علوی که ازروح بلند پیشوایپرهیزکاران حضرت امیر مومنان ع سرچشمه گرفته است کتاب گرانسنگ نهج البلاغــهاست نهج البلاغــه برگزیده ای ازخطبه ها نامه ها و سخنان کوتاه و حکمت آمیزعلـی ع وقطره ای ازاقیانوس بیکران معارف الهــی است .مجموعه ای نفیس ازسخنان زیبای امیر کلام حضرت علی ع که گذشت روزگار نمی تواند غبار کهنگی برآن بنشاند ستاره ای درخشان در آسمان علم و معرفت وهنروادب که تا همیشه برتارک علوم اسلامی خواهد درخشید   

تامل و تعمق در محتوای نهج البلاغــه می تواند ما را با گوشه هایی از مکتب مولای   دنیا و دنیا پرستی حما سه حکومت عدالت دعا و مناجات مومنان در بخشهای الهیات شجاعت تهذیب اخلاق سلوک وعبادت و...آشنا سازد.توجه به این کتاب شریف یکی از نیازهای نسل امروز جامعه اسلامی است.

 

 






      
<      1   2   3   4